خالی نبودن عریضه:وا نمی کنی گرهی، خود گره مباش! ،از شماره ۱۴۳

by عباس پهلوان

یک بار دیگر سنده پشمالوهای حکومت اسلامی«جر» زدند و مذاکرات صدباره برای توافق اتمی بی نتیجه تمام شد و نمایندگان آژانس بین المللی انرژی اتمی دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند و آژانس جهانی اتمی اعلام کرد که این بار هم با جمهوری اسلامی به بن بست رسیدند.

تا آنجا که عقلمان قد می دهد و عمرمان گواه است هرگونه مذاکره ای، وقتی و مدتی و زمانی بخصوص گفتگوهایی که جنبه بین المللی دارد و یا کشورهایی با هم در حال گفتگو هستند، بیاوردی نمایندگان دولت ها دارای حساب و کتابی ست و دو دوتا ، چهارتایی دارد. قرار و مدارها بر اساس اصولی است و مقرراتی. اما این مذاکرات اتمی چه با آژانس انرژی اتمی و چه نمایندگان 1+5 به کلی هَچَلهَف بوده است. انگار یک نوع دوره ورق بازی دارند و مثل قمار هفتگی رفقاست و فوقش یک پیک نیک فامیلی یا دوستانه و عینهو اجاره نشین ها که خوش نشین هم هستند و هر بار یک کشور و یک ناحیه خوش آب و هوا را، بر حسب سلایق و علایقشان انتخاب می کنند و با لال بازی نمایندگان جمهوری اسلامی – که زباندان ترین آنها هم در نفهمی نظیر همان آخوند نه ته پیاز و نه سر پیازی است – که همیشه همراه همه این هیئت های سفر به خارجی، چپانده می شود – گل می گویند و گل می شنوند و می بینیم که در طول سال ها تصمیم مذاکره، اساسی (سرشان را بخورد) که خر اتمی را از پشت بام «آقا» پایین بیاورند بلکه خود آنها عنتر و منتر آنها شده اند هاج و واج بالای بام مانده اند و آخوندها از 5/1 درصد غنی کردن اورانیوم را به 25 درصد رسانده اند. همراه با هدایا و چشم روشنی ها و کادوهایی که وعده می دهند که با کمال سخاوت به آخوندها تقدیم خواهد شد. البته کک آقا هم نمی گزد که بهش گفته اند: ای عزیز نور دیده، هیچکس از دبه ضرر ندیده! و مردم زبان بسته و ترسیده و به کنج زیرزمین خزیده هم، لام از کام نمی گویند و هم چنین آن فقهایی که در اصطبل خبرگان تمرگیده اند که «ولی فقیه» و رهبر غیر از اجتهاد که (خامنه ای ندارد) و ارجحیت فقهی و علمی! که سیدعلی آقا فاقد آن است باید مدیر و مدبر و بصیر و صاحب عقل و شعور باشد و قوه تشخیص و ممیزی بد و خوب و تشخیص حق و باطل و عدالت... که قربانشان بروم!! «آقا» از بیخ عرب است!

در این میان یکی از این ذوب شدگان در ولایت، بفرماید که از همه اوصاف ولایت، سیدعلی آقا کدامش را دارد؟ مگر نمی بیند مردم بیمار، «دوا» ندارند؟ مگر نمی شنود مردم گرسنه اند و به نان شب محتاج؟ مگر خیل بیکاران را لااقل در فیلم های خبری مشاهده نمی کنند؟ مگر به عرض نمی رسانند که کفگیر مالی رژیم به ته دیگ درآمدهای مملکتی خورده و هرچه هم ته و توی دیگ بود، شمار زیادی از گماشتگان و کفترهای پرقیچی رهبر، دزدیده و رفته اند و توی دنیا گم و گورند و کی و کجا که یکی از آنها از حواس پرتی یک چک 57 میلیون دلار لای درز قبایش در یکی از فرودگاه خارجی پیدا شد که به نظرش نمی آمده! و گیر افتاده است!؟

«آقا» مگر خودش جوان نبوده و ندیده که جوان های ما چه حوایجی دارند و در زمان گذشته که صد جور قر و فر و احتیاجشان برآورده بود و شکمشان سیر و مدرسه  و دانشگاهشان دم دست و تفریحشان روبراه، ولی باز هم نق و نوقی داشتند! «آقا» مگر ادعا نمی کند که زندان رفته؟ آیا تا به حال مملکت این همه زندانی، کیپ هم چیده شده در بندهای زندان داشته و این همه زندانی روی هم ریخته و هر روز نیز این همه اعدامی؟! که زمانی امام شیادشان در نظام گذشته، پس از سال و ماهی که یک نفر را به واسطه قاچاق ده ها تن مواد مخدر اعدام کردند خشتکش را در قم به سرش کشید که چرا برای چند گرم مواد مخدر جوانان را اعدام می کنید؟!!

این واقعیات را رهبر نمی بیند؟! ولی فقیه تشخیص نمی دهد؟ که یا عقلش نمی رسد و پاره سنگ می برد یا لجباز است و دنبال هوی و هوس و خودخواهی و «ویار» خویش که همه راه های «اتمی» را به خودش ختم کرده و به همه خایه مال های اطرافش سپرده که آنها هم ورد گرفته اند که درباره «مسایل اتمی» حرف آخر را رهبر می زند و تصمیم می گیرد!؟ و رهبر بی خبر از این که به قول شاعر: چو فرصت به دست است کاری بکن/ که فرصت چو شد فوت ناید دگر/. بی خیال این حرف هاست.

خیرسرتان آن «مجلس خبرگان رهبری» را پس برای چه راه انداخته اید، که در رأس آن یک پیرفراماسونری انگلیسی الاصل نشانده اید؟ آخوندی که اربابش برای تضمین اولیه «حکومت اسلامی» «طرح اتمی کردن ایران» را به دستشان سپرد که همین طرح بیش از 15 سال است قباله طول حکومت آخوندی شده باوجودی که پیرند و می لرزند و در حال زوالند، می رقصند که به یاری ارباب، بر روی پاهای لق و لوقشان ایستاده اند یک دعوای الکی «سفارت بگیری» و بعد قهر سفیر دولت فخیمه هم راه انداختند که این به گربه ایزگم کنند که ما نیستیم!؟

نمی گوییم دنیا با معطل و علاف کردن مردم ایران با دم شیر بازی می کند ولی حرص و طمع و مال اندوزی و مال مردم خوری و یقه بگیری و امتیاز تلکه کردن و حکومت های بی عقل و مجنون و مصروع را به هر قیمتی، حفظ کردن نیز حدی و اندازه ای و مدتی و زمانی دارد و هم چنین طاقت مردم ایران!

نمی گوییم که همین پس فردا «ملت قهرمان و مبارز» ایران به پا می خیزد و غیرت می آورد که جهان پربلا کند که خیزش 57 آنها هم با بلعیدن «وایگرای انقلابی»  میسر شد و هندوانه ای که بابت «اسلام عزیز» و عمامه سیاه امام، زیر بغل مردم مسلمان ایران گذاشته بودند.

می گفت: «چون وانمی کنی گرهی، خود گره مباش»: جهان، سازمان ملل، شورای امنیت ، 1+5 و 100 به علاوه 40 از کشورهای جهان ، باید نقطه پایانی بر این خط و خطوط خرچنگ قورباغه ای و چمن در قیچی «مذاکرات اتمی» بگذارند و حرف اول و آخرشان را بزنند و جان مردم ایران خلاص کنند: «چو مرهم نسازی نیش کم زن»! بگذارند حکومت اسلامی هم یک «بمب اتمی» داشته باشد! که بالاخره به درد «شیاف حکومتی» می خورد! و این که لگد به طاق طویله اشان بزنند و با بمب اتمی آن را بر سر خودشان خراب کنند و یا این که معقولانه تر گوششان را بگیرند و سوار هواپیمایشان کنند و در جهان سر به نیستشان نمایند و از هارت و پورت آنها نیز نترسند که آخوندها خوابیده واق واق می کنند که مبادا حکومت اسلامی بلایی سر «نور چشمی های خاورمیانه ای» غربی ها و آمریکایی ها بیآورند! و شریان نفتی اشان را به بندند!؟

صوفی ارباده به اندازه خورد نوشش باد/ور نه اندیشه این کار فراموشش باد/.

پیر ما گفت خط بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد/.

شاه ترکان سخن مدعیان می شنود/ شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد/.

 

بیماری های مسری قرن بیستم : سوزاک، سفلیس و چپ نمایی!

 

«ایدز» از آن بیماری های قرن بیست و یکی است که در بیشتر کشورهای جهان به شدت جدی گرفته شده است اما در ایران ، انگار نه انگار که عین خیالشان نیست و یکی از پزشکان مراکز رسمی پزشکی گفته است که بسیاری از کسان که می گویند بر اثر سکته قلبی و یا بیماران ریوی و گوارشی و اغلب به طور عمومی «سرطان» در ایران می میرند در واقع قربانیان «ایدز» هستند که اولیای امور در جزو بیست و نهم که به اکثر موارد و مسایل و مشکلات اساسی ایران بی توجه اند، یکی هم «ایدز» است و بیماری های مقاربتی که طبیعی است که با افزایش زنان خیابانی بیماری های مسری سوزاک و سیفلیس نیز فت و فراوان شده است که از بقایای امراض قرن بیستمی است و جوانان قدیم با پنی سیلین چند میلیون واحدی، سر و ته آن را هم می آوردند!

یادمان باشد یکی دیگر از بیماری های مسری قرن بیستمی «چپ و چپ نمایی» بود که با ظهور اتحاد جماهیر شوروی و کمونیسم در ایران نیز تا همین اواخر وبخصوص از نوع حزب توده ای، رواج فراوان داشت و با این که عده ای مدعی معالجه این بیماری و بهبود خود هستند ولی ویروس آن گاه گداری «سوزاک» و بخصوص سیفلیس چپ نمایی اشان ناگهان «عود» می کند و می بینیم که هنوز یقه زیادی از این «سفلیس سیاسی» رها نشده است . حتی آنهایی که سعی کرده اند با تزریق «پنی سیلین اسلامی» از شر این ویروس خلاص شوند که زمانی موقتاً بهبود یافته بودند!

 

خوزستان پاره تن ایران است!

سردار به اصطلاح سازندگی مأمور در لبنان، جنازه اش را درگیر و دار و لابلای عملیات سرکوب مردم سوریه پیدا کرده بودند به تهران حمل شد و جسد حسن شاطری در سمنان به خاک سپردند این بنده خدا قربانی این شد که تخم لقی را توی دهان سیدعلی خامنه ای شکستند که بعد از «سرنگونی بشار اسد» نوبت «رهبر معظم» است او هم انگار راه نجات خود و رژیمش را یافته باشد هرچه امکان داشته  و پول و السلحه قایم کرده بود و نیروی بخصوص، ذخیره داشت، پشت حکومت بشار اسد گذاشت به طوری که این باور را توی مخ عده ای از ذوب شدگان ولایت انداخته و از جمله خرچسونه ای به نام «آخوند طائب» نماینده خامنه ای که از لابلای «پِهن»های موجود در کله خود، این مزخرف را عنوان کرده که: سوریه برای ما مهم تر از استان خوزستان است اگر بشار اسد و سوریه برود، تهران را هم نمی توانیم نگه داریم ولی اگر دشمن خوزستان را بگیرد، می توانیم آن را پس بگیریم!

مسلم این که آخوند بی وطن ، آخوند خائن، آخوندی که زباله «جهان وطنی اسلامی» توی مخ اش انباشته اند، او در واقع این حرف و نیت حکومت اسلامی و شخص رهبر را عنوان می کند.

شاهزاده رضا پهلوی – که در حال حاضر مسئولیت مبارزه مخالفان رژیم جمهوری اسلامی در خارج و داخل کشور را عملاً به عهده دارد – چه خوب در بیانیه خود در برابر اراذل  و اوباش و البته رهبر آن ها موضع گرفته است که جسورانه به خود اجازه داده اند که «سوریه را بر خاک مقدس خوزستان مام وطن، اولویت دهند»، خوزستان پاره تن ایران است نه سوریه.

رضا پهلوی از خامنه ای و یارانش خواسته است: «ایران را به ایرانیان بازگردانید. ایران را آزاد بگذارید و بدانید که دلیران این آب و خاک از فداکاری و از خودگذشتگی برای نگهداشت هرگوشه ایران زمین دریغ نخواهد کرد.

آقای علی خامنه ای! ایران را رها کنید و به همتای خود «بشار» بپیوندید و ایران را برای دلیران ایرانمان آزاد بگذارید»

 

رؤسا و یا قوطی کنسرو؟!

سردار محمد رضا نقدی رییس سازمان بسیج مستضعفان در حین رزمایش خود را در هیکل و هیبت غول آسای مردان فضایی یا در واقع کینگ کنگ دیده و گفته است: همه! ناوهای هواپیما بر دشمن (منظورش آمریکاست که به آن رزمناو می گویند غول های دریایی) در میدان رزم به اندازه یک قوطی کنسرو هم برای ما ارزش ندارد».

ضمن توصیه به این که جمهوری اسلامی مانند موارد دیگری مثل ساختن زیردریایی، هواپیمای جنگنده، و هواپیمای بی خلبان «از جنس مقوا» مبالغی از این گونه «قوطی کنسروها» ی آمریکایی بسازد و توی دریا بیندازد هم چنین «دشمن» نیز در تاکتیک نبردهای دریایی خود تجدید نظر کرده و به جای حرکت دادن رزمناوهای غول پیکر با هواپیماهای جنگی، تعداد کثیری قوطی کنسرو حاوی غذاهای دریایی و سایر مأکولات و خوردنی ها بر سر افراد بسیجی های مستضعف و جان برکف فرو بریزند که ضمن آمادگی برای مرگ  میر شهادتی! شکمی هم از عزا دربیاورند تا «رزمایش» آنها معنا و مفهوم بهتری پیدا کند – همچنان که «انقلاب اسلامی» با «چپاول» و «اختلاس» و دزدی های میلیارد دلار و تومانی و غصب و مصادره اموال و املاک – به صورت کامل به مردم ایران و انقلابیون تفهیم شده است! و، نیز«عدالت علی وار» آقایان که در شکل وارونه اش را به صورت کشتار جمعی و اعدام های متوالی به نمایش گذاشته اند!

 

           

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Library