حکومت اسلامی، یک استثنای برچیدنی!،از شماره ۱۵۵

by عباس پهلوان ,سردبیر هفته نامه فردوسی امروز

رفقای قلم به دست هرچندسال یک بار به مناسبت انتخابات، از حکومت اسلامی چندین و چند جناح و پایگاه می سازند و هر کدام را به اجزاء دیگری درمی آورند و اما ظاهراً این بار تعداد کثیر کاندیدا موجب شده که تکه پاره هایی را به هم وصل کنند و یک «شبکه » و «جناح» در واقع «هیئت اسلامی» به سبک دیگری بسازند که مدام توی سر و کله هم می زنند!؟

در سال های پیش از حکومت آخوندی وقتی میان جماعت عمامه به سر دعوا و مرافعه ای راه می افتاد تا به آن حدی رگ گردن هایشان کلفت می شد و هوار هوار آنان بلند و بلندتر به گوش می رسید. در این حیص و بیص گاهی هم به طرف همدیگر چنان خیز برمی داشتند که می گفتی عنقریب لنگ و پاچه یکدیگر را جر می دهند و اگر کار دعوای لفظی و پرخاش های داد و هواری آنان منجر به پرت شدن عمامه یکی از دو طرف و خاک و خلی شدن کیان آخوندی می گردید - پشت بندش نیز صدای شترق یک سیلی جانانه هم به گوش می رسید - دیگر کارد و پنیر شدن آن ها در انظار خلایق حرف نداشت، همچنان که دقایقی و ساعتی بعد و یا فردا و پس فردا می دیدی که هر دو طرف منازعه دستشان توی یک کاسه است و گل می گویند و گل می شنوند. خیلی کنجکاوی می کردید سر در می آوردید که دعوای پیشین به خاطر این بوده که یکی از آنها پا روی دم آن یکی گذاشته و منجر به جر و منجر و آن همه داد و هوار و مرافعه پریروزی شده، گوشه اسکناس یکی سابیده و طرف «حق» اش را می خواهید و حالا به صلح و صفا رسیده اند که با هم بخورند و همیشه بخورند. در واقع آن ضرب المثل معروف که می گفتند زن و شوهر دعوا کنند،همسایه ها باور کنند، در واقع بیان حال آقایان شیوخ و علما – دست کم اشان روضه خوان ها بود.

 اما این قاعده سی و سه چهارسال است. به هم خورده از آن زمان که به طور استثنا روضه خوان ها : سیاستمدار، دیپلمات، وکیل، وزیر و استاندار شده اند و یا به عنوان نایب و نماینده ولایت فقیه و رهبر در نیروهای مسلح، فرماندهی نیروی دریایی، نیروی زمینی و نیروی هوایی را در کف بی کفایت خود دارند و پاری وقت ها هم سی چهل هزار نفر تفنگچی جلویشان چنان سُم به زمین می کوبند که از رژه اجنه بسیجی و پاسدار قند توی دل آخوندها آب می شود و مهم تر این که دیگر پول برای گلو پاره کردن خود و امام حسین کشی و فحش و بد و بیراه به شمر ملعون و حرمله بی ناموس نمی گیرند، بابت اسرای کربلا ضجه نمی زنند که چند تومانی بیشتر بگیرند. حتا مستمری بگیری هم مال زمان باج گیری سازمان اوقافی بود که حالا بیشتر «حق ریاست ، حق سید اولاد پیغمبری» را می گیرند و حق اَلقابی که جلوی اسمشان گذاشته می شود و مهم تر از همه «حق بیعت» با امام قبلی و رهبر فعلی به آنان پرداخت می شود.

چنین است که حالا حفظ کیان حکومت اسلامی  خیلی بالاتر از اختلاف در روایت اسرای کربلاست و «جااندازی» خلافت «الدلار باطله» اولین و آخرین کلام این نفوس منحوس است خاصه این که به عده ای از آنان پیشاپیش اجازه داده اند در شکل و شمایل «شیوخ کت و شلواری» دربیایند، ریش دو قبضه نداشته باشند و گردنشان زیر منت «عمامه» چند طبقه رگ به رگ نشود. حالا گردن پرنفوذترینشان - که معروف بود با آب رود تایمز طهارت می گیرد – و زمانی نیز می گفت: من دیگر آن مم قلی جعفر دیروز نیستم! و همچنین شیح اکبر رهبر تراش چاچولبازی که با تعبیرخواب آدم تعویض می کرد و عبای رهبری می بخشید، حالا حفظ میراث کیان جمهوری اسلامی را واجب تر از هرگونه مقامات دنیایی می داند. گروگانگیرهایی که اکنون «سهمیه دلاری» بهشان پرداخت می شود فوق آرزوی قلبی اشان «موقعیت گورستانی» حضرت امام امت – که بر روی سنگ قبرها به جای ندبه و زاری و نوحه و فاتحه، عربده کشی راه انداخت و رونویسی همان چرکنویس های امام است – بخشی برای فریب مردم و بسیاری برای حفظ تشکر از رهبری که اجرای آن هم «واجب» است برای قربت به حرم مطهر نامبرده واقع در بهشت زهرا.

اگر یکی افسار «مومنان» را در دست دارد که «رها» نشوند ، دیگری برای جوانان و دختران «لبخند ملیح» ارسال می دارد و سومی و چهارمی «اجرای منویات امام» را به عنوان «وحی آسمانی» به جماعتی با هر عقیده و مسلکی وعده داده و می دهند همه و همه به خاطر این «سفره پهنی» است که مبادا از بد حادثه بادی آن را برچیند و دستی از غیب برآید مثل «غول علی بابا» به فوتی همه این «عظمت کاغذی» و سفره برچیدنی را در طوفانی لوله کند و بفرستد آنجایی درصحرا که عرب سرپا می نشیند و قضای حاجت می کند:

و بدین ترتیب: نه بر مرده که بر زنده باید گریست»!

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription