شنیده بودیم که می گفتند: سر بده! کلاه بده! دو قورت و نیم بالا بده! ولی دیگر ندیده بودیم در رابطه با حکومت سیدالشهدای عراق علاوه بر همه این سر و کلاه دادن ها، زباله کشی هم باید کرد، سواری هم باید داد و شاید دو قورت و نیم بالا نیز در ذمه مردم ایران است که شامل واگذاری بسیاری از امتیازات خود، بابت سرزمین حسین بن علی است. از جمله:
«معاون مرکز پزشکی حج و زیارت هلال احمر (غاصب عنوان شیر و خورشید سرخ ایران) اعلام داشته که وزارت بهداشت عراق (لطف فرموده و بر ما منت گذاشته و محض دلجویی از خانواده شهیدان جنگ ایران و عراق و استمالت از میلیون ها معلولین جنگ صدام و خمینی) موافقت خود را برای ساخت بیمارستان فوق تخصصی چشم در کربلا (به کوری چشم باباقوری شده مسلمانان ایرانی و سینه زنان عاشورا) اعلام کرده است.
این معاون فوق الذکر «حج و زیارت» دکتر علی حیدری علاوه بر آن مژده داده که «هم اکنون راه اندازی یک بیمارستان فوق تخصص چشم در کربلا (کور بشه هر کی نتونه ببینه؟!) و بیمارستان فوق تخصص دیالیز و کلیه در نجف نیز در دستور کار اجرایی است و برای راه اندازی مجوز لازم از دولت عراق گرفته شده است.
وی ـ یعنی این دکتر علی حیدری ـ درباره ساخت بیمارستان 16 طبقه در کربلا از سوی ایران توضیح داده: که یک زمین 300 متری در نزدیکی حرم حضرت ابوالفضل العباس دیده شده که در حال انجام مقدمات آن هستیم که تا 18 ماه دیگر این بیمارستان راه اندازی می شود».
این طور که در گزارش روزنامه «ایران»، ارگان رسمی دولت جمهوری اسلامی دیده می شود: اقدامات ایران نوعی اقرار به تقصیر است به این ترتیب:
ـ مثل این که ایران بود قرارداد الجزیره را پاره کرد و به خاک عراق حمله برد و کربلا را با خاک یکسان نمود!؟
ـ مثل این که این هواپیمای جنگی و موشک های جمهوری اسلامی بود که بغداد ، کربلا، نجف (اطراف حرم حضرت ابوالفضل العباس (ع) را موشک باران و بمباران کرد و تعداد زیادی خانه ها را منهدم و مردمان را معدوم کرد!!
ـ مثل این که جمهوری اسلامی ایران بود با انهدام تأسیسات نفتی عراق سرزمین سیدالشهدایی را از ثروت نفتی محروم ساخت!!
ـ مثل این که سازمان ملل متحد بود به هر چه نابدتر شمر و یزید خندید و ایران را متجاوز جنگ و حمله عراق معرفی کرد و ملزم ساخت تا یک هزار بیلیارد دلار خسارت این تجاوز را به عراق بپردازد!! در حالی که همان زمان بایستی ما ضمن دستبوسی حاکم سرزمین حسینی عراق این مبلغ را به آنها پرداخت می کردیم!
ـ مثل این که این نزدیکان و دوستان و دولتمردان عراق بودند که به صدام حسین التماس کردند که آتش بس را بپذیرد و به جنگ خاتمه دهد و نامبرده پس از خوردن جام ویسکی به یک سال نکشیده «دقمرگ» شد...!!
ـ اصولاً مثل این که امام حسین و 72 نفر را محسن رضایی فرمانده سپاه کشت و سربرید و ذوالجناح و اسب حضرت ابوالفضل و خود ایشان را با تیرهای زهرآگین از پای درآورد. و سردار پاسدار نقدی گلوی حضرت علی اصغر را نشانه گرفت و در کل این مردم ایران هستند نه تنها در تجاوز به سرزمین امام حسین و کشتن 72 نفر مقصرند که باید تا ابدالدهر تاوان واقعه کربلا و حاکمیت معاویه و یزید و سایر خلفای اموی را هم بپردازند! ضمن این که لااقل در این بیست سی سال اخیر «مردم گناهکار» ایران دسته دسته با چشمی گریان به عراق شتافته و عذر تقصیر از عراقی ها ـ در واقع بازماندگان آسمانی شهدای کربلا ـ خواسته اند و ضمن صرف نظر کردن تمام خساراتی که بر اثر حمله احمقانه و تجاوز خود به عراق، نصیب ایران گردید، از همه آن چه بر سر مردم سرزمین حسینی عراق آمد عذرخواهی کرده و برای جبران مافات ، چندین بیمارستان ناقابل فوق تخصصی امراض متداوله چشم، دیالیز و کلیه به آنان هدیه کرده اند و از این که آنان، مردم ایران را خجالت زده کرده و 300 متر زمین در نزدیکی حرم حضرت ابوالفضل در اختیار ایران گذاشته اند به شدت شرمنده اند و انشاالله همچنان با ارسال کاروان سی، چهل هزار نفری به کربلا به طور حضوری از آن بزرگواران (با خاک برسر پاشیدن و اشک ریختن) اظهار ندامت کرده و همچنان با پرداخت کمک های چند میلیارد دلاری به بازماندگان حکومت سیدالشهدا در بغداد از آنان عذرخواهی نقدی خواهد شد البته مردم عراق نیز درانتخاب و برداشت «کمک های جنسی» از میان زائران کربلا و نجف صد در صد مختارند!
ما داریم و نداریم و البته هرچه داریم به گفته امام راحل از کربلا و عاشورا داریم!
«تلکه» نهادها و بنیادهای انقلابی و شتیلی از سپاه!
یک نوع پول زورکی و یا دلبخواه با کلک و سیاه بازی و حقه یا تحبیب و دستخوش! که از زمان قمار «قاپ بازی» در ایران متداول شد و بعدها و هنوز هم ادامه دارد: «تلکه گیری، تلکه کردن و تیغ زدن از قماربازهای برنده است! در تداول عام رشوه گرفتن در ادارات را هم از سوی شخصی که برای انجام کاری پولی پرداخت می کند به عنوان «تلکه گیری» یا این که «تلکه کردن» نیز می گویند.
حرف ها و ادعاهای اخیر «محمود احمدی نژاد» در باره این که 60 درصد پول های کشور در جیب 300 نفر است و ادعای اخذ مالیات از بنیادها و نهادهای مملکتی، وام گیرندگان از بانک ها (که تا کنون قروضشان را نپرداخته اند و انگار فکر پس دادن هم ندارند) وامی که عده ای به اسم کار راه اندازی و سرمایه گذاری ، نوسازی کارخانه ها گرفته اند ولی به زخم امور شخصی خود زده اند! بعد ادعای دیگر احمدی نژاد که می گوید: فرماندهان سپاه پاسداران باید بخشی از غنائمی که از دولت دستخوش گرفته اند و اغلب پول ساز بوده است ـ به او پس بدهند !
اما سوای تصورات فوق ممکن است این صدای کفگیری باشد که به ته دیگ کابینه احمدی نژاد خورده باشد که بوی تلکه گیری می دهد. حریفان در قمار خریدن سهام ، ورق 21 آورده و برنده دم و دستگاه عظیم چهارصد میلیارد دلاری مخابرات شده اند یا در شیر یا خط زمین های دولتی یک بیابان زمین برده اند در مناقصه ها و خرید شرکت های دولتی، پول کلانی گیرشان آمده که حالا رئیس جمهوری به فکر تلکه گیری افتاده چون آن چه پیداست خورده و برده ها را باید (تمام آنچه که با دست و دلبازی از باخته ها یا بخشیده شده ها به آنها، گیرشان آمده) پس بدهند و حالا احمدی نژاد، مجبور شده بابت همان مالی که در قمار باخته، تلکه گیری کرده یا از برنده قمار مبالغی به عنوان «شیتیلی= شتیلی» گدایی بگیرد.
احمدی نژاد در کابینه اولش هم ادعا می کرد لیست دزدهای نفت خوار توی جیب بغلش هست که به زودی ثروت آنها را از حلقومشان بیرون خواهد کشید ولی گویا آن زمان به قدری پول و پله درآمد نفتی توی دست و بالش بود که بهش گفتند: محمود آقا کوتاه بیا! (حتی زمانی یک میلیارد دلار آن هم گم شد (که هنوز گم است) ولی ککش نگزید. ولی حالامی بینیم که بابت باج گیری، تلکه، یا شتیلی ، حقش را (آن هم با آدرس و نام نشانی و عدد و رقم) می خواهد. معلوم می شود که یا کل رژیم یا دم و دستگاه اختصاصی ریاست جمهوری ـ که می گویند برنامه های جنبی انتخابات ریاست جمهوری بخصوصی دارد ـ مبالغی کم آورده و یا درست ترش این که حکومت بر اثر تحریم لنگ مانده و مستحق و، واجب الصدقه! شده حتی پولی هم از دولت و بانک ها اخاذی کرده و پس نمی دهد و به قول محمود مشنگ ، «پول ها را احتکار کرده اند»!
این طور که هفته گذشته احمدی نژاد از تصرف زمین، بالا کشیدن مخابرات و مناقصه های دولتی توسط فرماندهان سپاه پاسداران می نالید مثل این که چشته خورها (که چه عرض کنم) چپاولگری های «خود»ی می خواهند بقیه خزانه را هم جاروب کنند و ببرند.
قدیم ندیما سارقان به خانه تاجری ریخته بودند (معمولاً این تاجران مبالغی پول نقد خود را در جاهای پرتی از خانه که هیچ گمان نمی رفت که در آنجا پول و پله ای باشد) قایم می کردند که دست دزدان نرسد).
در خانه تاجری، سارقان آنچنان دست به یغما و چپاول زدند که تاجر نامبرده دید همه چیز را برده اند و حسابی بچاپ بچاپه! او هم عصبانی شد و نشانی آن پول قایم کرده را هم به راهزنان داد و گفت: حالا که تالان تالانه، صد تومن زیر پالانه!
حکومت تهران و صداهای معترض زیرزمینی
پس از سال ها حکومت جابرانه جمهوری اسلامی و قربانی کردن چند نسل و پس از سرکوبی 88 و قتل و کشتار جوانان بود که بچه ها زیرزمینی شدند.
زیرزمینی حرف زدند، زیرزمینی از هم انتقاد کردند، زیرزمینی گفتگو کردند، زیرزمینی سر هم داد کشیدند، زیرزمینی فریاد زدند و (رپ) خواندند . سرودهای اعتراضی.
بعد فریادها تبدیل به صداهای اعتراض، به حکومت شد ، به زندگی شد و به روزگار و به تمام کائنات. چنین است که اکنون زمین تهران زیرپای حکومت می لرزد. چیزی شبیه پس لرزه ها و یا زلزله های خفیفی که به یک زلزله مهیب منجر می شود... شبکه های 3 تا 5 نفره و بیشتر که نفس حکومت را گرفته اند.
چنان که در هفته گذشته مقامات امنیتی در صدا و سیما به کشف تعداد قابل توجهی استودیوهای زیرزمینی مرتبط با «عناصر ضد انقلاب و بیگانگان» از دستگیری 30 نفر از «عوامل مخرب مرتبط با ضد انقلاب شبکه های مارک دار و سرویس های جاسوسی، دشمنان ملت، و بالاخره فرقه ضاله جهانی بهائیت» خبر داده بودند.
صدا و سیما این افراد را «مبتذل، ساده لوح ضد انقلاب اسلامی»خوانده که از بسیاری از «خط قرمزهای حکومت» عبور کرده و قصد دارند که شبکه های خود را در تهران سراسری کرده و گسترش دهند.
به این ترتیب نه فقط تهران که ایران زیرپای بر و بچه های ضد انقلابی و ضد حکومتی، بچه های زیرزمینی می لرزد!
زلزله ای که رژیم از آن وحشت دارد پیش از آن که ساختمان های عظیم را فروبریزد، در آغاز تمام حکومت فاسد را در قعر خود فرو می برد!
حکومت اسلامی تا همین جا را داشته باشند که به قول عالیجناب حافظ: تا نگردی آشنا زین پرده، رمزی نشوی / گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش/. !؟