با قطار سریع السیر امید روی ریل سیاست

by پرویز قاضی سعید

میان مطبوعات آمریکا و نشریات اروپا، یک فرق کلی وقابل توجه و تأمل در کار است. در آمریکا آنگونه که مرسوم این کشور و این جامعه است، بیشتر یک حالت جنجالی و گذر از اکثر تبلیغاتی متداول است برای جلب توجه بیشتر عمومی، اما در مطبوعات اروپا، خاصه بعضی از آنها از شهرت و اعتبار بین المللی برخوردارند. نگاهی عمیق تر و اصولی تر و اساسی تر به ریشه ماجراها نیز دارند. نوعی روشنگری برای بالا بردن سطح سواد و معلومات و در نهایت درس عمومی. برای مثال در آمریکا غیر از سطح دانشگاهی و سیاسی آنهم در سطح بسیار بالا، کمتر مردم عادی را می توانید پیدا کنید که دریابد، رقابت های جهانی- در سطح آمریکا و روسیه و یا در سطح آمریکا و اروپا- بر چه مبنائی قرار دارد. یک عقیده کلی و قدیمی در جامعه رایج است در مورد «کاپیتالیسم» سمبل آن «جهان غرب» است و نوعی کمونیسم که هنوز هم در روسیه ریشه و معتقدانی دارد و یا «سوسیالیسم» که به نحوی نماد روشنکفری اروپا محسوب می شود.

در حالتی ساده تر و دورتر از پیچیدگی های سیاسی در آمریکا کمتر کسی از افراد معمولی جامعه، میداند که بر خلاف گذشته حالا روسیه جای آمریکا را در ایران گرفته و یا نظر اروپا به مسئله «اسلام» در خاورمیانه آیا همانگونه است که میان بازی و رقابت دو ابر قدرت جهان است؟

می بینیم و می خوانیم و قطعاً خوانندگان روشنفکر گرامی مجله «فردوسی امروز» میدانند که در امریکا «ترامپ» رئیس جمهور هر از گاهی به شکلی در جامعه جلوه میکند، اما چند و چون چرایی این افکار ضد و نقیض را نمی دانند و نمی شناسند و مطبوعات و رسانه های همگانی آمریکا هم- به جز معدود انگشت شماری- به این قبیل مسائل نمی پردازند. حالا یا به لحاظ افکار و تمایلات ملی است، یا به دلیل بی اعتنایی مردم به آنچه در خارج از آمریکا می گذرد هر چند که در رابطه با آمریکا باشد.

برای نمونه حالا که نیمی از اولین سال ریاست جمهوری «ترامپ» می گذرد هنوز بخش بزرگی از مردم آمریکا گرفتار این سرگیجه هستند که چگونه می تواند یک آدم «غیر سیاسی» تاجر و میلیونر جنجالی با علاقمندی بسیار نسبت به «جنس لطیف» ناگهان در برابر یک خانواده ریشه دار در سیاست مانند خاندان «کلینتون» پیروز می شود. اما آن مطبوعات «خاص» و معتبر اروپا به بررسی و تفسیر می پردازند و برای من روزنامه نگار ایرانی، از همین بررسی هاست که می تواند کوره راهی به گرفتاریهای وطنش بیابد.

یک استاد تاریخ در دانشگاه «ببرک» لندن و یک دستیار «شورای آمریکا» در آلمان به بررسی ریشه های پیروزی شگفت انگیز ترامپ بدون سابقه در جهان سیاست می پردازد ولی از همین بررسی هاست که من ایرانی درمیابم که ریشه گرفتاری وطنم و هموطنانم از کجا سرچشمه می گیرد.

در مقدمه مقاله این دو اندیشمند مطلبی کوتاه اما با عمق زیاد آمده است به این شرح:

«دوران های بد اغلب مقاطعی جالب معتقدند- و این مطلب درباره رئیس جمهور ترامپ نیز صادق است- که حالات و رفتار او منتقدانش را مجبور به تفکری درباره کشور خود کرد! چرا که ترامپ با دریافت «عفونت های اجتماعی» و تفرقه های سیاسی و عنوان کردن این «عفونت ها» به صورت همگانی، مردم آمریکا را مجبور ساخت تا به دوران های طلائی گذشته کشور خود فکر کنند و خود خواستار بازگشت به آن دوران طلائی شوند!

آیا همین اتفاقی نیست که در ایران ما روی داد و پس از چهل سال تحمل زجر و شکنجه و فقر، با جنجالی که بر سر پیکر مومیایی رضاشاه در کشور براه افتاد، مردم ایران تازه دوران طلایی گذشته خود را به یاد آوردند و حالا با تمام قوا، خواهان بازگشت به آن دوران طلائی هستند؟! یعنی بعد از هفتاد سال باز دوران تحولی که رضاشاه کبیر آغاز کرد، اینک مجدداً سر از خاک برداشته است! و یا یک دانشمند جامعه شناس که مدیر دوره علم سیاست در دانشگاه بروکسل است، پرده از ماجرای نزدیکی روسیه به حکومت اسلامی بر میدارد و طی بحثی جالب و مفصل می نویسد: «مردم» چچن پس از شکست در دو جنگ علیه ارتش روسیه به فکر افتادند که به صورت اسلام گرایان جهادی درآیند و این مسئله ناگفته معلوم است که به ضرر روسیه بود.

این جامعه شناس سپس تونلی به گذشته نه چندان دور می زند و شرح می دهد در ژانویه 2015 میلیون ها تن در فرانسه برای بزرگداشت روزنامه نگارانی که در جریانی به مجله «شارلی» در پاریس کشته شده بودند گرد هم آمدند، این قتل ها فقط به این علت روی داده بود که مجله شارلی روی جلد خود کاریکاتوری از پیامبر اسلام چاپ کرده بود و از سوی دیگر سیاستمداران جهان به فرانسه تسلیت گفته بودند بابت این قتل ها. این همدلی بین المللی با فرانسه، یک هفته بعد پاسخ خود را گرفت و یک میلیون مسلمان از سراسر شمال قفقاز و کشورهای گوناگون با تجمعات گوناگون، پیوستگی خود را به اسلام و جهانیان اعلام داشتند و با به دست گرفتن بادکنک که روی آن! کلمه «خدا به قرمز نوشته شده بود «ما به محمد رسول الله عشق می ورزیم»! قدرت خود را به جهان غرب نشان دادند!

چه کسی در این میان بهره گرفت؟ حکومت اسلامی؟! حکومت اسلامی دریافت می توان از این گروه های واپسگرا و اکثر فقیر و اسیر خرافات بیشترین بهره ها را بگیرد! مسکو هم دریافت که اگر فکری به حال چچن و مردم مسلمان آن منطقه نکند. گرفتاری مثل سرطان تمام روسیه و کشورهای همجوار آن را در بر خواهد گرفت. روسیه با اعمال نفوذ یکی از دست نشاندگان خود را در چچن حاکم کرد و سالانه بطور متوسط در حدود «یک و نیم میلیارد یورو» به مردم چچن کمک کرد. علاوه بر آن آرام و بی سر و صدا به رژیم اسلامی ایران نزدیک شد.

کارشناسان سیاست های خارجی هم دریافتند «نظم جهانی لیبرال»- یا همان «نظم نوین جهانی» که «بوش» اعلام کرد- افسانه ای بیش نیست! توهمی است که نمی توان به آن دل بست. مسأله ای که هاری ترومن رئیس جمهور آمریکا در سال 1945- هنگام ملاقات با استالین و چرچیل در شهر جنگ زده پوتسدام آلمان فهمیده بود. یعنی: بدون هزینه کردن برای دیگران نمی توان «قدرت» به دست آورد.

هزینه کردن برای دیگران جهت دست یابی به قدرت؟!» موضوع تخصص ترامپ- مردی که سیاسی نبود- اما تاجر بود- این جا جلوه کرد! هزینه کردن برای دیگران جهت دستیابی به قدرت. «ترامپ» یک موضوع دیگر را نیز در کار تجارت فهمیده بود و آنهم اینکه مردم آمریکا ناخشنود هستند از اینکه دیگر نمی توان آنها را «قدرت اول دنیا» نامید! شعار آقای ترامپ را به یاد می آورید؟!: «قاطعانه در جنگ پیروز شوید و یا اصلاً آنرا آغاز نکنید! منفعت بیشتر با هزینه بیشتر به دست می آید. اما در نهایت برد با کسی است که ریسک را می پذیرد.

ملاحظه می کنید که در یک تغییر به ظاهر نه چندان آسان و ظاهراً گریز به مسائل مختلف بسیاری از گوشه های تاریک روشن می شود. چرا «پوتین» عضو کا. گ. پ» بی خدا و ضد دین، هم زنگ های کلیسا را در روسیه به صدا درآورد و هم بسوی دشمن ترین دشمن خود یعنی «اسلام» دست دوستی دراز می کند!

چرا شانه به شانه حکومت اسلامی به سوریه لشکر می کشد و چرا بازی غیر جسورانه و متزلزل «اوباما» بر ضد حزب او (دموکرات) تمام میشود و چرا اتحادیه اروپا میان روسیه و آمریکا سرگردان است و در حالی که از روسیه می ترسد نمی تواند با ترامپ هم در قضیه «برجام» کنار آید؟!

چرا دوران های بد اغلب اوقات، مقاطعی جالب هستند برای پیش تاختن به سوی پیروزی و چرا صاحب این قلم پیداشدن جنازه مومیایی رضاشاه را که مورد تأیید نوه او «رضاپهلوی» هم قرار گرفت، می تواند. همان مقطع جالب برای ما ایرانیان باشد.

سیاست امر پیچیده ای است! اغلب باید بروی مسائلی شرط بندی کرد، که معلوم نیست چه فاصله ای هم، با توهم دارد. با این همه، قطار سریع الیسر حکومت اسلامی (هرچند خالی) روی ریل سیاست حرکت میکند، اما برای مردم پر از امید است.

امیدی که ....حال یک سرنخ آن به ترامپ پیوند می خورد و سر دیگر آن به مردم ایران و سیاست، بازیکنان بی چهره و با چهره... یک سر موازنه سیاسی خارجی است ولو اینکه خوشمان نیاید و یا واقعیت را بدانیم و بخواهیم ادای روشنفکران رادرآوریم و سر دیگری که مسلم و بی تردید و روشن است، اراده مردم ایران می باشد. ملاحظه می کنید که یک مقاله کارشناسانه مطبوعات اروپایی بیشتر از صد مقاله سرگرم کننده نشریات آمریکایی، به حسرت نشستگان ایرانی را به کار می آید.

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription