از سرگذشت تاریخ
در یک کتاب زرکوب
برجاست در زمستان
یک تختگاه متروک
با کاخ های ویران
.........................
از قصه ی من و تو
در این رُمان فاخر
چیزی نمانده باقی
جز یک دو سطر آخر
***
حق است ترک عالم
از این قفس پریدن
از خاک پر کشیدن
اما نصیب ما کن!
ـ در انتهای قصه ـ
ـ در این سطور آخر ـ
او را دوباره دیدن
جان را بدو سپردن
در میهن آرمیدن
پائیز 2011 میلادی