سالی دیگر گذشت و سالی نو از راه رسید! همه چیز در گذر است. همه چیز دم به دم نو می شود مگر عمر آدمی! مگر جوانی از دست رفته، در نهایت زمانی که از کف می رود، دگر باره باز نمی گردد باز!
همه انسانها، در روی این توده خاکی گردان و چرخان، این را، دیر میآموزند!
آموخته اند و باز نمیدانند که هیچ «نو» ئی تازه نیست! اما «امید» این باور و یقین دیرباز، آدمی را تا واپسین لحظه به تلاش و امید دارد. امید دگرگونی، امید رسیدن بهار، امید روئیدن سبزه و شکوفه و در نهایت امید رسیدن به آرزوها!
سالی دگر گذشت، سالی نو از راه رسید. برای ما غربت نشینان به گمانم هیچ آرزویی نیست جز بازگشت به وطن پشت سرمانده، برای آنهایی که مانده اند، هیچ امیدی نیست جز باز آوردن آنچه را که داشتند و از دست دادند، چه آسان! چه سهل! وقتی از اوج می نگری، گوئی همه عقل و خرد را، باخته بودند!
خوب همین امید است که همه رازنده نگه میدارد. گرسنه کنار خیابان را به امید یافتن لقمه ای نان! نشسته بر گنج های افسانه ای را به امید، دو چندان ساختن و رسیدن به «گنج قارون»! بیمار را به امید رسیدن به سلامت. جوان را امید رسیدن به آن «لولی» دل انگیز و شوخی که در خیال خود خلق کرده است. اما امید من و ما که دیگر«آرد خود را بیخته ایم و الک خود را به دیوار زمان آویخته ایم» امیدها و آرزوها را بگونه دیگری جستجو می کنیم و به آن دلبسته ایم. امید ما در نهایت با مرگ گره می خورد!
مرگ حکومت اسلامی! مرگ رژیم جهل و جنون! امید آزادی و سربلندی وطن.. گفتم این امید را به گونه ای دیگر در خود زنده میداریم.
از طریق خواندن و جستجو کردن! خواندن تفسیرهای کارشناسانه و جستجو کردن خبرها و بررسی های موشکافانه... که از همه چیز خبر می دهد اما پیرانه سر، به اشتباه، دل به چنین امیدی نبسته ایم. روزنامه «لوموند» ارگانی وسیع و یکی از بهترین روزنامه های جهان می نویسد «نگریستن به ایران فقط از چشم انداز «تشیع» اشتباه است، این ناسیونالیسم ایرانی است که بیدار شده و پویا، درصدد جبران عقب ماندگی چهل ساله خود است. ایران، حالا به سوی نوعی «سکولاریسم ناسیونالیسم» پیش می رود و این حرکت بر دوش زنان و طبقه متوسط اجتماع سوار است چرا؟ و اضافه می کند: «ایران ناشکیبا شده است» ایران تازه، نگریستن دارد!
فساد دولتی و ناکارآمدی اقتصاد، سرکوب آزادی های مشروع، مردم را به ستوه اورده است و «اسلام» سیاسی نه فقط به حاشیه که به بیرون از مرزهای ایران، رانده می شود. «نسل جوانی» را که حکومت اسلامی به امید نگهداری از اسلام پروراند، حالا تبدیل به «ضد انقلاب» و «ضد اسلام» شده است. غیر از اطرافیان «خامنه ای» اکثریت مردم ایران خواهان تغییر وضع موجود هستند: افراد فرودست، کارگران، بیکاران، دست فروشان، و خاصه زنان، آتش جنبشی را برافروخته اند که تصور نمی رود خاموشی بگیرد.
نگاه را برمی گردانیم به سوی خروجی خبرگزای های خارجی، اتحادیه اروپا که در برابر «ترامپ» ایستاده بود و با تمام توان می کوشید «برجام» را حفظ کند، حالا اعتراف می کنند که اوباما معتقد بود آینده خاورمیانه با اسلام و اسلام با نفت حکومت اسلامی گره خورده است. بدین ترتیب بود که در یک بازی ناشیانه فریب ملاها را خورد و پای برجام امضاء گذاشت!
اما، ترامپ امروز می گوید «برجام» ناقص است! به حکومت اسلامی نمی توان اعتماد کرد. «اوباما» مسئله موشک های حکومت اسلامی را که با کمک کره شمالی «مونتاژ» می کرد نمی دید. قرارداد «برجام» نوعی حق حساب دادن به جاه طلبی های حکومت اسلامی بود. اما حالا ترامپ می گوید. باید بازی خاورمیانه را عوض کرد. باید حکومت اسلامی را پائین کشید! ترامپ می گوید: قبول دارم که ایران نقش اول را در منطقه خاورمیانه دارد ولی دقیقاً به همین جهت است که باید حکومت اسلامی را ساقط کرد و بجای آن حکومت معقول و منطقی همخوان با جهان امروز به وجود آورد.
صد نفر از کارشناسان سیاسی جهان ابراز می کنند و صرفنظر از بازیهای سیاسی و با اعتبار خبرگزاریها، شرایط داخلی ایران نیز حاکی از خبرهای امیدوار کننده است برای ما غربت گزیدگان از سر ناچاری! قوی ترین سازمان داخلی، نگهدار حکومت اسلامی، بازوی اجرائی آخوندها یعنی سپاه پاسداران هشدار می دهد که حکومت اسلامی در خطراست و این خبر از چند دستگی در داخل سپاه پاسداران می دهد. کی می شد باور کرد که سپاه پاسداران- طی یک اعلامیه رسمی، زنگ خطر را به صدا درآورد؟! این نیست مگر این که باور کنیم اختلافات داخلی سپاه بالا گرفته است. یعنی سد، شکاف برداشته است وهر روز که می گذرد احتمال شکستن سدی که حکومت را حفظ می کرد بیشتر و بیشتر می شود.
مهذا با همه این امیدها که عقلا را اشاره ای کافی بود، همگان را- کارشناسان را- اعتقاد برآنست که در چنین شرایطی هیچ سازمان تشکل یافته ای در میدان حضور ندارد. مردی که بتواند «عصای بی صاحب حکومت» را از میان درندگان بردارد، وجود ندارد.
«جان بولتون» مشاور امنیتی کاخ سفید رسماً اعلام می دارد که سقوط حکومت اسلامی در پیش است. ترامپ می گوید اواسط اردیبهشت ماه اگر برجام جمع نشود و مسئله موشک سازی حکومت اسلامی پایان نپذیرد، از برجام خارج می شود، در داخل کشور یک نماینده مجلس، که تا همین چندی قبل کاری جز فرستادن صلوات، نداشت می گوید اروپائی ها نیز برای ما سه شرط تعیین کرده اند:
1- رعایت کامل حقوق بشر.
2- بازگشت نیروهای سپاه پاسداران به داخل مرزهای ایران.
3- توقف آزمایش های موشکی.
همین نماینده مجلس آخوندی ست که به صراحت می گوید:
«به ما اخطار کرده اند که برای باقی ماندن حکومت اسلامی، اجرای این سه شرط ضروری است!
اما با اجرای این سه شرط آیا هیچ اثری از حکومت اسلامی، باقی میماند...
آری سالی نو از راه رسید. همه چیز در گذراست و دم به دم نو می شود.
مگر عمر آدمی- مگر جوانی از دست رفته، در نهایت زمانی که از کف می رود دگر باره بازنمی گردد... و زمان حکومت اسلامی است دیر زمانی است که از کف رفته است.... آدمی هم به امید زنده است و ما در سال نو، با این امید سر می کنیم. روزها را و شب ها را که بگذرد این سالهای فقر و ننگ!