شماره 13 یک دل مشغولی باستانی

by دکتر ناصر انقطاع

آیا شماره سیزده براستی شوم، ناخجسته و نحس است؟

روزی را گرد هم بودن و در دامان طبیعت، سبزه، گل و موسیقی، پایکوبی کردن و با شادی، نشاط و سرور، آرزوهای بهتری برای آینده داشتن، هرگز «نحس» نیست!

از آئین هایی همه ی ما، ایرانی ها، از آغاز زایش تا زمان کنونی با آن آشنا شده و به آن خو گرفته ایم. آئین های روز «سیزدهم فروردین» است. نه تنها ما، که پدران و مادران مان، پدربزرگها و مادربزرگهای مان و سخن کوتاه تا آنجا که می دانیم و در یادمان خانوادگی مان ثبت شده، این آئین در ایران روا بوده است. اما آیا ایرانی ها براستی شماره «سیزده« را «نحس» می دانستند و ناخجسته می پنداشتند! اگر چنین است چرا مهمترین و دوست داشتنی ترین رفتارها را در این روز (سیزده بدر) انجام می دهند؟ و از آغاز تا پایان آن را به دست افشانی و پایکوبی و آرامش و در دامان دشت و سبزه بسر می برند؟

بعکس می بینیم که در دیگر روزهای سال و رفتارها، شماره «سیزده» را نحس و شوم می دانیم و بهنگام شماره گذاری خانه ها، اداره ها، اشکوب ها اِکراه داریم.

اداره شماره گذاری شهرداری، خانه های «سیزده» را شماره (1+12) می گذارد.

در حالیکه، زمانی که به تاریخ نگاه می کنیم، با شگفتی می بینیم که دانشمند ایرانی «ابوریحان بیرونی» در کتاب «التفهیم» و «آثار الباقیه» و یا پژوهنده دیگر «بیهقی» در تاریخ خود، از همه ی آئین های نوروزی بگستردگی، و موبمو، نام برده و نوشته اند، ولی از آئین سیزده بدر و گردش های آن هیچگونه نام نبرده اند.

فراموش نکنیم که ناخجسته بودن شماره «سیزده» تنها ویژه ایرانی ها نیست، و در همین آمریکا که ما به سر می بریم نیز این باور هست و شماره بالابرها (آسانسورها) را پس از اشکوب دوازده (1+12) گذارده، و یا یکسره به شماره 14 می روند.

همچنین می بینیم که شماره کوچه ها و خیابان های فرعی این کشور نیز چنین است. برای نمونه در خیابان سانتامونیکای باختری و ویلشیر باختری پس از خیابان دوازده، نام یک دانشمند ریاضی را گذارده و سپس خیابان 14 آمده است.

به آئین های دیگر می نگریم.

در آئین یهود، دوران کودکی را دوازده سال می دانند، و یهودیان برآنند که در این سال کودک کامل می شود (زیرا «دوزاده» (دو تا شش) شماره کاملی خواهد بود) همانگونه که ما ایرانی ها نیز شماره 12 را کامل می دانیم، ترکها نیز بسته بندی کامل را «دوجین» یعنی دوازده تایی می گویند که بازهم در همین نوشته بیشتر به آن می پردازم.

بر این پایه در کتاب تورات یهودیان «سِفر خروج» در باب های 11 و 12 نوشته شده است که (سیزدهم نخستین ماه از سال نو مصری) اَزیَر خورد ستاره ی دنباله داری با زمین، زمین لرزه ای هراس انگیز روی داد. که بر اثر آن آتش فشان ها به آتش فشانی پرداختند. کاخها ویران شدند و کشتزارها سوختند. خشکسالی پدید آمد و بسیاری از مردم جان باختند.

در کیش ترسایان نیز، از آنجایی که در شام آخر عیسا، سیزده تن بر سر سفره او بودند، و خیانت یکی از ایشان بنام «یهودا» موجب به صلیب کشیده شدن عیسا شد. این شماره را شوم می دانند و مسیحیان خشک اندیش و متعصب در این روز هرگز سیزده تن بر سر یک سفره نمی نشینند.

باز به ژرفای بیشتر تاریخ می رویم. می بینیم که آدمیان نخستین، از زمان های دور، شماره «6» را یک شماره کامل می دانستند. زیرا می دیدند که زنبور عسل (بصورت غریزی خانه های خود را «شش گوش» می سازند، و بیشتر گلها (شش پَر) هستند و دانه های برف در زیر ذره بین «شش پَر» و «شش گوش» هستند. بر این پایه می پنداشتند که کاملترزین شماره «6» است. ازآن هنگام تا امروز خانه ها و زمین ها را به «شش دانگ» مالکیت می کردند و می کنند.

حافظ می گوید:

شهری ست پر کرشمه و خوبان ز «شش جهت»

چیزیم نیست. ور نه خریدار، هر «ششم»!

رفته رفته که محاسبه ها و شمارگری آدمیان گسترده تر شد. پی بردند که شماره ی «6» پاسخگوی پیشرفت ها و شمارگری ها نیست. اما هم چنین، اثری را که این شماره در ذهن آنها بجای گذارده بود، دو برابر آن یعنی شماره «12» را شماره ی کامل می دانستند.

روز را به 12 ساعت، شب را به 12 ساعت بخش کردند. و از هر نیمه ی سال که شب و روز هر یک درست 12 ساعت می شدند (آغاز بهار و آغاز پائیز) را «تعادل بهاری و پائیزی» نامیدند و جشن های بزرگ مانند نوروز و مهرگان برپا می کردند.

سال را به 12 ماه بخش کردند و می بینیم که شماره ی 12 پایه کار شد. به یونانیان کهن می رسیم. آنها نیز به پیروی از همین باور از شماره یک تا 12 را، شماره های خوب و خود شماره 12 را شماره کامل و تجاوز از آن را «نحس» و «ناخجسته» می دانستند.

این باور در فرهنگ ایران و روم پایه گذاشته شد و بگفته ی دیگر، پدران ما نیز تجاوز از 12 را «نحس» دانستند در تاریخ ها می خوانیم که «فیلیپ» پدر اسکندر مقدونی، مجسمه خود را در معبدی گذارد که «12  تندیس» خدایان یونانی در آن بود و همین مسئله که خود را خدای سیزدهم دانست، به دست دشمنانش کشته شد و یونانیان بر این، باورند که فیلیپ به نحسی سیزده دچار شد.

این نحس دانستن شماره 13 ریشه ی دیگری هم دارد و گروهی برآنند که ناخجستگی و شوم بودن تجاوز از شماره 12 ریشه در باور فنیقی ها، و یا بابلیان دارد. زیرا آنها معتقد بودند، جهان را دوزاده خدا اداره می کنند و بعد خدای سیزدهم آمد، و خدای دوازدهم را کشت و بجای آن نشست و از آنجا تجاوز 13 از شماره 12 ریشه گرفت.

گروهی از دانشمندان بر این باورند که این اندیشه بر روی فرهنگ های ایرانی و یونانی اثر کرده است و از یونان به ایران و دیگر کشورهای اروپایی رفته است.

به پیروی از همین باور، در «کیش میترا» دوازده برج زودیاک (حَمل و ثور و جوزا، سرطان و اَسَد و سُنبُله، میزان و عَقرب و قوس، جدی و دَلو و حوت) را ماههای آسمانی می دانستند و نگاره هایی را از روی ستارگان برای خود، هر ستاره ای برمی گزیدند.

یاران میترا، بهنگام رفتن او به آسمان دوازده تن بودند و رفتن وی را بدرود گفتند و شماره کامل شدند. شیعیان نیز در کیش خود، دارای دوازده امام هستند.

از این گذشته، ایرانیان بر این باور بودند عُمر جهان هستی، دوازده هزار سال است و شماره 12000 از روی برجهای زودیاک گرفته شده است، و جهان هستی نیز پس از این دوازده هزار سال پایان می پذیرد. با نگرش به آنچه که آمد، و با بررسی فشرده در زندگی کنونی آدمیان، پی می بریم که اندیشه ها و باورهای گذشتگان، تا چه پایه، در زندگی ما نیز اثر گذارده است. یعنی گذشته از 12 ساعت هر شب و روز و 12 ماه سال، در دیگر نمادهای زندگی خود نیز جای پای این باورها را می بینیم.

1- صفحه ساعت به 12 بخش شده است.

2- هر ساعت 60 دقیقه (5* 12) است.

3- دقیقه ها را نیز 60 ثانیه (5* 12) است.

4- در سیستم متر یک انگلیسی نیز، هر فوت 12 اینچ است.

5- در شماره گیری های هندسی نیز، دایره را به 360 درجه ( 30* 12) کرده اند که تغییر ناپذیر است.

6- زاویه (قائمه) را 90 درجه گفته اند که بازهم به شماره 6 و 12 در خوربخش است.

7- زاویه باز، (راستا) را نیز 180 درجه گفته اند که (15* 12) است.

با این بررسی گسترده! به نوروز خودمان می رسیم.

ایرانیان از پیرامون پنج شش هزار سال پیش با آغاز سال، دوازده روز نخست را (که آن را یک شماره کامل می دانستند) جشن می گرفتند و روز سیزدهم را که تجاوز از دوازده روز نخست جشن سال نو بود، بنام «روز سیزده بدر» به دامان اَبَرهام (طبیعت) پناه می بردند و آرزوهای بهتری داشتند و این روز را به شادی و شادمانی و موسیقی، ویژگی دادند (سخن از شومی و نحسی چندان، در میان نبود، سخن از شادی و گرد هم آیی و شوخی در دامن در دامن سبزه و گل در میان بود،  و آرزوی شوهر، و زندگی بهتر.

در پایان، شایسته می دانم بگویم که «ناخجسته بودن» شماره 13 هیچ پایه ی دانشی و منطقی ندارد، و تنها یک باور است. ولی چون در آئین و جشن ملی ما، هزاران سال است جای گرفته، انجام رفتارهای سیزده بدر به پایداری فرهنگ ما، یاری می دهد، و آن را نگهدار است.

 

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription