نه آسان است و نه دلپذیر که هر هفته آدمی از «سیاست» بنویسد. سیاست دنیای جنون امیزی است. جهانی بی رحم است. آدمی که ناگزیر باید بنا به شرایطی هر هفته در مورد سیاست آنهم سیاست ناعادلانه ای که بر کشورش و بر ملتش حاکم است بنویسد، ناگزیر و ناچار آرزو می کند که «دیوانگی» بر «فرزانگی» چیره شود.
روزی و روزگاری «نیچه» یگانه مرد و فیلسوف قرن نوزدهم جهان نوشت:
«این باور بر من بسیار گران میاید که زندگی نیازمند دشمن و قتل و دار عذاب باشد و حضور و وجود فرومایگان از ضروریات های زندگی! «حالا من و ما می بینیم که چهل سال است فرومایگان بر کشوری که دهنده آزادی و تمدن و عدالت و برابری به جهان بود، حکومت می کنند و زندگی در آن دیار، فرخنده دیار یار و عشق و محبت و دوستی، شعر و موسیقی و دیار مهمان نوازان پاک تبدیل شده است به جائی و کشوری و ملتی که دشمنی و قتل و دار عذاب از ابتدائی ترین روش های روزانه مردم است!؟
معاون «سازمان توان بخشی» حکوت اسلامی رسماً اعلام میدارد و مطبوعات کشور رادیو و تلویزیون حکومت هم، بی هیچ غم و اندوه یا دلهره و اضطرابی حرف های او را پخش میکنند که در ایران «آمار جنون» در کنار آمار سرطان و اعتیاد رو به فزونی دارد!
وقتی می گوید «جنون» در کنار آمار «اعتیاد» شما می توانید عمق فاجعه را درک کنید چرا که میدانید- از زمان روی کار آمدتن حکومت اسلامی- خود حکومت و عصای دست حکومت- یعنی سپاه پاسداران اولین و بزرگترین پخش کننده «مواد» اعم از تریاک و هروئین و کوکائین و هر جور دیگر مواد مخدر صنعتی در میان مردم و خاصه در مدارس بوده است و تازه به این همه اکتفاء نمی کند و در تمام فیلم هائی که از تلویزیون مملکت پخش می شود صحنه ای به بساط منقل و کشیدن تریاک اختصاص دارد آنهم! با کیف و لذت! یعنی تبلیغ این که مردم معتاد شوید! پس تعداد معتادان، آمار و ارقامی تکان دهنده دارد. حالا ببینید ظلم و ستم و بیکاری و گرسنگی و فجایع واجتماعی تا چه اندازه است که مردمی که طاقت کمتری دارند. به جنون کشیده می شوند! از فرط فشار دیوانه می شوند، همان «دار عذاب» که نیچه می گفت: تعقل و خرد آنها را به «دار» می کشند و آنها را روانه دنیای جنون می سازد. به طوریکه به اعتراف حکومتیان دیگر جای کافی برای نگهداری دیوانگان ندارند و این دیوانگان در شهرهای مختلف در کوچه، خیابن، اعمال دیوانه وار انجام می دهند از جنایت گرفته تا نمایش اینکه به سگ یا میمون و یا حیوان دیگری تبدیل شده و یا ادعا میکنند که با خود خدا در تماس هستند و یا برای مرخصی در بهشت و جهنم بودند! فکر نکنید که «فرومایگان» به قدرت رسیده به همین جا بسنده کرده اند. نه! گرسنگی تقریباً به صورت عام درآموده است. وقتی اکثریت ملت بنا به آمارهای دولتی گرسنه هستند. بدیهی است که آمار «جنون» سیر صعودی به پیماید. چگونه باید به این واقعیت صحه گذاشت که اکثریت ملت زیر خط فقر هستند؟! آیا این برداشت شخصی راقم این سطور است یا یک آمار دولتی؟!
و البته که دولت جرأت نمی کند آمار گرسنگان را رسماٍ اعلام کند اما هوشیاران جامعه از برنامه های دولت می توانند دریابند در آن مملکت چه می گذرد؟!
پس از آن همه هیاهو که در مورد کنارگذاشتن «یارانه» ها مطرح شد و مباحث گوناگون پیش آمد دولت همین چند روز قبل اعلام کرد که از سال جدید- سالی که تا پایان این ماه فرا می رسد- به پنجاه و پنج میلیون ایرانی «یارانه» داده خواهد شد!
جمعیت کشور باز هم طبق آمار خودشان 85 میلیون نفر است. وقتی می گویند به 55 میلیون نفر یارانه خواهند داد (لابد آنهم بابت اعتراضات اخیر) معنای دیگرش اینست که در آن مملکت فقط سی میلیون نفر سفره گسترده و شکمی سیر دارند و 55 میلیون نفر دیگر اگر «یارانه» نگیرند. ناگزیر باید از گرسنگی بمیرند!
وقتی می فهمید که یک هواپیما با 60 مسافر سقوط میکند و همه آنها کشته می شوند و می خوانید که نیمی از مسافران از «کارشناسان محیط زیست» بوده اند، بلافاصله به یاد می آورید که یکی از جنجال های دو هفته اخیر که جهانی شده است، حکم اعدام «احمدرضا جلالی» یکی از محققان دانشگاه «کارو لیسکا» در «استکهلم» است.
از کارشناسان محیط زیست که به تهران سفر کرده بود و حکومت او را به عنوان جاسوسی دستگیر و بلافاصله به اعدام محکوم کرده است. پس از سقوط هواپیمای شرکت آسمان با 60 مسافر که تعدادی از آنها «کارشناسان محیط زیست» بوده اند، بخودی خود سوءظن شما را برمی انگیزد که این قضیه «کارشناسان محیط زیست» چیست؟!
آیا به واقع آنها به بهانه بررسی محیط زیست، در جای جای ایران دنبال معادن آشکار و یا مخفی می گشتند؟ ایا برای یک حمله نظامی احتمالی از نقاط حساس نقشه برداری می کردند؟
وقتی سوء ظن دامنه بیشتری می گیرد که عکس هواپیمای که می گویند با کوه تصادف کرده می بینید و متوجه می شوید دماغه هواپیما سالم است اما سقف آن به صورت انفجاری تکه پاره شده و آثار سوختگی دارد!
تلاش می کنید فکر و خیال و ذهن خود را از اوضاع وطن به مصیبت گرفتار آمده رها سازید و بخود تلقین می کنید که این هم نوعی جنون است که از ساعت شش بامداد تا پاسی از نیمه شب گذشته، در جستجوی خبری از ایران هستی. به خود می گویی، چهل سال است از آن آب و خاک دوری، از اقوام، دوستان، آشنایان، حتی دیگر نام و قیافه آنها را هم بخاطر نمی آوری، حتی فراموش کرده ای که در غربت به کهنسالی رسیده ای هنگامی که در وطن بودی، نقشه داشتی در گیلان یا مازندران- برای خود یکی از آن کلبه های چوبی را بسازی رو به جنگل و یا دریا و به نوشتن بنشینی و رمان خلق کنی! یعنی به عشق بزرگت نویسندگی بپردازی، آن وقت می کوشی سوار بر موج جهانی شوی و از وطن و خاطرات گذشته دوری جوئی قبل از آنکه کارت مانند خود مردم ایران به جنون کشیده شود، روی خروجی خبرگزاریهای خارجی، میروی از روسیه گرفته تا آلمان از فرانسه گرفته تا بلژیک و ایتالیا همه جا سخن از احتمال جنگ در خاورمیانه است. احتمال برخورد میان نیروهای آمریکایی با نیروهای ترکیه که به تازگی وارد خاک سوریه شده اند. می بینید یک نویسنده امور «اطلاعاتی و نظامی» اسرائیل در روزنامه «نیویورک تایمز» فاش ساخته است که «پوتین» رئیس جمهور روسیه جلوی یک جنگ بزرگ در خاورمیانه را گرفت. زیرا دقیقاً همان زمان که نیروی هوایی قوی و کار آمد اسرائیل آماده می شد تا مزدوران سپاه پاسداران و ارتش سوریه را در یک حمله سریع و برق آسا نابود کند، پوتین به نخست نزیر اسرائیل تلفن کرد و جلوی جنگ را گرفت که اگر پوتین به موقع عمل نکرده بود، الان نه فقط اوضاع سوریه و لبنان که اوضاع کل منطقه خاورمیانه معلوم نبود.
در جستجوهای روزانه خود متوجه می شوید که هر هفته یک سری از اطلاعات و اسناد محرمانه آمریکا که بعد از این همه سال از رده «محرمانه» خارج شده، با چه دقتی مورد بررسی قرار می گیرد و دستگاه «بی. بی.سی» لندن نیز با چه حوصله ائی به بررسی آنها می پردازد. نه در پرده که علناً! بنا به بررسی این پروژه های محرمانه معلوم می شود آمریکا ابتدا اجازه داد پاکستان به بمب اتمی دست یابد و بعد از روی کار آمدن حکومت اسلامی با اشاره آمریکا بود که پاکستان ظاهراً به بهانه اینکه «عبدالقدیر خان» پدر بمب اتمی پاکستان از حکومت اسلامی پول گرفته و نقشه ها را در اختیار آنها گذاشته برنامه چگونگی ساخت بمب اتمی را در اختیار حکومت اسلامی ایران قرار داده است!
با خواندن این پرونده فکرتان می رود دنبال برجام! چرا اوباما برجام را برپا کرد؟ و چرا حالا ترامپ می خواهد آنرا لغو کند؟! چرا اروپائی ها با برجام موافقت کردند- که ناگفته پیداست برای اینکه بتوانند از تحریم ها نجات پیدا کنند و با حکومت اسلامی به معاملع بپردازند- پس حالا چرا ترامپ مخالف برجام است ولی اروپائی ها برای حفظ آن پافشاری می کنند. بعد می بینید که پس از سفر وزیر امور خارجه آمریکا به کشورهای خاورمیانه و سفر مشاور امنیتی کاخ سفید به اروپا، آرام آرام اروپائی هم دارند. به نظرات ترامپ برای لغو برجام و یا به وجود آوردن تمهیدات تازه ای در برجام، نزدیک می شوند.
در این جاست که متوجه می شوید مسئله موشک های حکومت اسلامی مانند موشک های کره شمالی مطرح است. حکومت اسلامی می گوید ما به هیچ وجه اجازه نمی دهیم کسی به کار موشک سازی ما نظارت کند. حرفی که که کره شمالی هم می زند!
در همین شرایطی است که قاسم سلیمانی- یک دفعه به جنون مبتلا می شود و ادعا می کند که ما قصد محو اسرائیل را از روی نقشه جغرافیا داریم و «لاورف» وزیر امور خارجه روسیه، در حضور محمد ظریف، وزیر امور خارجه حکومت اسلامی، خیلی محترمانه می گوید «قاسم سلیمانی» غلط زیادی نکند بهتر است!
نه ... هر هفته سیاسی نوشتن نه آسان و نه دلپذیر! نمی شود دائم بفکر «فرومایگان» بود.... اینطور در اخبار و مقالات سیاسی غرق شدن جنون آور است. چون میدانید همه این بدبختی ها زیر سرهمان جماعت یک درصددی است که نود درصد ثروت دنیا را در اختیار دارند!
یعنی «انسان» به هیچوجه مطرح نیست «پول» مطرح است- حرص زیاد داشتن مطرح است که ما در اشعار خودمان داریم.
- چشم تنگ مردم دنیا را، یا قناعت پرکند- یا خاک گور...!
بدبختی آنجاست هر جنگ مردم بینوا را به خاک گور می کشاند و آن یک درصد هم نه اهل قناعت هستند و نه به خاک گور فکر می کنند!.