با جرات دلیرانه ائی می توان مدعی شد که حکومت اسلامی به پایان خود نزدیک می شود و به عنوان سیاه ترین لکه ننگ در تاریخ پرماجرای ایران باقی خواهد ماند. می توان هزار و یک دلیل از هم پاشیدگی این حکومت و فروپاشی آن را از میان تفسیرهای سیاسی متخصصان، حرف ها و مقالات دستگاه های امنیتی کشورهای شرق و غرب، کارشناسان اقتصادی و اجتماعی ارائه داد که همه به یک نتیجه منتهی می شود و آنهم پایان عمر سیاه و نکبت بار حکومت اسلامی است. اما همین فروپاشی اجباری هم با نگرانی های چند توام است که نمی توان از آن ساده گذشت. هر چند که این نگرانی ها، چندان تازه هم نیست. برای مثال عرض کنم که تازه راز «برجام» از پرده برون می افتد و معلوم می شود «آقای اوباما» به اصطلاح «برنده جایزه نوبل صلح» از وحشت یک جنگ فراگیر در دوران ریاست جمهوری خود، تن به قرارداد برجام داد و در این برجام شتابزده- نقطه های سیاهی برجاگذاشت که حالا «ترامپ» رئیس جمهور آمریکا انگشت بر آن می گذارد و در کنارش از پاره ائی تاراج های مالی حکومت و حزب رقیب یعنی «دموکرات» ها پرده برمیدارد. همین جا، به جاست یادآوری کنم که وقتی آقای کلینتون برای اولین بار به ریاست جمهوری رسید، روزنامه معروف و پر تیراژ «لس انجلس تایمز» از میان روزنامه نگاران ایرانی سراغ من آمد و از من خواست در مورد دموکرات ها و ریاست جمهوری آقای کلینتون نظر بدهم. مصاحبه نه! یک مقاله است که دادم و در همان زمان در روزنامه لس آنجلس تایمز چاپ شد که آرشیو «عصر امروز» و در آرشیو لس آنجس تایمز هنوز موجود است. من همان موقع در همان مقاله، یادآوری کرده بودم که مردم ایران نظر خوب وخوش نسبت به حزب دموکرات ندارند- زیرا هر وقت حزب دموکرات قدرت را در آمریکا به دست گرفته، جز ضرر و زیان و مزاحمت، چیزی برای ملت ایران به ارمغان نیاورده است. اثبات نظر آن روزی من همین رازی است که اکنون در مورد برجام از پرده برون افتاده است. یعنی اینکه وقتی اسرائیل قاطعانه اعلام کرد که اگر فکری برای غنی سازی اورائیوم حکومت اسلامی شود، با تمام قوا به ایران حمله خواهد کرد. با شرایط آن روزی خاورمیانه. کارشناسان به آقای اوباما گفتند که حمله اسرائیل به سایت های اتمی ایران می تواندکل منطقه خاورمیانه را به آتش بکشد و پایان آن نامعلوم است و آنوقت اقای اوباما با دادن امتیازاتی به حکومت اسلامی «برجام» را به پایان رساند! ولی امروز هم وضع خاورمیانه، بهتر از آن روزها نیست. با این تفاوت که آن روزها- حکومت اسلامی- ولو به ظاهر «قدرتمند» می نمود و این روزها به دلیل قیام مردم ایران و مشکلات اقتصادی، دیگر قدرتی به حساب نمی آید تا آنجا که عربستان و همه شیخ نشین های خلیج فارس که تا قبل از به قدرت رسیدن آخوندها، در سایه بلند و بزرگوارانه ایران، زندگی می کردند، حالا هر کدام به نحو و نوعی از دشمنی علنی با ایران خودداری نمی کنند. حالا بگذریم از حالت های مردمی تمام عرب ها که به نحوی آزار دهنده و غیر قابل قبول است حتی به ایرانیانی که سالیان دراز در دوبی و سایر شیخ نشین ها زندگی کرده اند به چشم دشمن و به توریست های ایرانی به چشم تحقیر می نگرند. از مسئله دور نیافتیم. روزنامه بسیار معتبر و بی طرف «لو موند» چاپ پاریس می نویسد: «شرایط جدید، خاورمیانه را در خطر یک جنگ تمام عیار قرارداده است. هنوز دولت هایی مانند آمریکا، ترکیه، سوریه، حکومت اسلامی، لبنان و اسرائیل از گرفتاریهای داعش نجات پیدا نکرده اند که اعلام می شود یک نیروی تازه نفس به عنوان «گارد ملی گرای عرب» با شرکت بسیاری از جوانان بخش های مختلف خاورمیانه د رمراکش اعلام موجودیت کرده است و تازه این در حالیست که اسرائیل به سرعت و با درایت به کشورهای خاورمیانه نزدیک می شود و در همان حال قاطعانه می گوید لبنان تبدیل به مستعمره حکومت اسلامی شده و آخوندها آنجا را تبدیل به «سایت جدید موشک سازی خود تبدیل کنند» همچنین اسرائیل اعلام کرده است صرفنظر از هر وضعیتی که برای آینده سوریه قلم بخورد، حضور حکومت اسلامی را در سوریه نمی پذیرد در کنار همه این ماجراها حضور ترکیه در سوریه به بهانه کردها نیروی آزادیخواه که می تواند سرآغازی برای یک سلسله ماجراهای سوریه بوجود میاورد خاصه اینکه آمریکا اعلام کرده نیروی آزادیخواهی که حداقل سی هزار جنگجو خواهد داشت در حال تشکیل اند.

قطع رابطه تشکیلات خود گردان فلسطینی به رهبری محمود عباس، می تواند حماس را که از هم پیمانان حکومت اسلامی است به حماس نزدیک کند. و علاوه بر آن می بینیم که آرامترین کشور و در عین حال آرام ترین کشور د رمنطقه ما همین تاجیکستان- که با افغانستان یک مرز 1400 کیلومتری دارد- گرفتار ظاهراً قاچاقچیان مسلح افغانی است.

آنچه گذشت- فقط شرح مختصر و اشاره گونه ائی بود به اوضاع منطقه بود اما در ایران- ورشکستگی اقتصادی و سیاسی، ورشکستگی بانک ها و بالا کشیدن پول مردم، فرار محرمانه همپالگی های رژیم که با سرعت خانه های میلیونی خود را میفروشند، دستور فوق محرمانه حکومت برای صدور گذرنامه های بی نام و نشان از ترس خشم مردم- فقط طرح شتابزده ای از فروپاشی رژیم را نشان می دهد. کار به جائی رسیده است که مجلس آخوندی در یک حرکت شتابزده لایحه پیوستن به «کنواسیون سازمان ملل متحد را برای مبارزه با جرائم سازمان یافته» را تصویب می کند! غافل از اینکه خود این حکومت در رأس لیست دولت های ست که «جرایم سازمان یافته» را انجام می دهند. قرارداد حمایت از حزب الله لبنان و سایر گروه هایی که همه آنها مشمول جرایم سازمان یافته اند ارسال پول و تجهیزات نظامی برای یکصد هزار پیکارجو در کشورهای مختلف (بنابه آمار آمریکا) حکومت اسلامی را بزرگترین متخلف نشان می دهد. اما مجلس آخوندی در پریشانی و از هم پاشیدگی تمام پیچ و مهره های حکومت اسلامی این لایحه را علیه خود تصویب میکند تا ظاهراً زیر سپر آن قرار گیرد و این در حالیست که رئیس جمهور آمریکا پی در پی حکومت اسلامی را در رأس همه درگیری های منطقه ائی اعلام میکند!

تاکنون گرفتاری آمریکا بر سر مسئله حکومت اسلامی این بود که اروپائی ها حاضر به همکاری با آمریکا نمی شدند. در حالی که همه ما شاهد بودیم در سال 57 در نشست «گوادلوپ» سران کشورهای اروپائی با «کارتر» درباره سقوط پادشاهی ایران هماهنگ شدند. حالا هم به وضوح می بینیم که بعد از تهدیدهای ترامپ، اروپایی ها دارند راضی می شوند که به حکومت اسلامی پایان داده شود. مجله «اشپیگل» چاپ المان نوشته است:

فرانسه، آلمان، بریتانیا آرام آرام به نظرات ترامپ نزدیک می شوند و یک موضع متحد علیه حکومت اسلامی به وجود میآید. اولین نشلنه آن آشتی نخست وزیرانگلستان با ترامپ بود که برای اولین بار در طول تاریخ، بعد از جنگ های استقلال طلبانه آمریکا، میان این دختر عمو- پسر عمو به وجود آمده بود تاجائی که ترامپ حاضر نشده بود در سفرهای اروپائی خود به لندن سفر کند و اینک مفسران سایسی از آب شدن یخ هایی کدورت میان آمریکا و انگلیس و سفر قریب الوقوع ترامپ به لندن سخن می گویند و در این میان اما نکاتی چند می گذرد که از نظر صاحب این قلم بسیار مهم است.

اول اینکه نمی دانم قبلاً برایتان نوشتم که «شاهزاده تاریکی» و «شکارچی بن لادن» در سازمان «سیا» سرپرستی طرح سرنگونی حکومت اسلامی را به عهده گرفته است یا نه؟! «شاهزاده تاریکی» و شکارچی بن لادن نسل اندر نسل در «سازمان سیا» سابقه دارند. پدربزرگش و پدرش هم مامور سازمان سیا بوده اند. کسیکه می تواند بن لادن را پس از سالیان دراز که دنبال او بودند شبانه آنهم آنسوی جهان در پاکستان و در خانه ای پیدا کند، و به قتل برساند، معلوم است که در کشور بدون حکومت و از هم پاشیده ائی مانند ایران چه آسان می تواند ماموریتش را انجام دهد. حکومت اسلامی مذبوحانه در تلاش منحرف کردن مجدد مردم است، زمزمه ها را آغاز کرده که به زودی موسوی و کروبی را آزاد میکند! تصور حکومت ماجرای قیام رای ما کجاست (سال 78) و مثلاً با آزاد کردن آنها، یک انتخابات زودرسی برای ریاست جمهوری راه بیاندازند از سوی دیگر اخبار دروغی در مورد حضور داعش در غرب کشور و درگیری آنها با سپاه پایداران انتشار میدهد که مردم را از «داعش» بترساند. اما توجه ندارد که ایران قلب خاورمیانه است و نمی تواند از تحولات جهان دور بماند جهان در استانه تحولات جدی است. انتخابات روسیه که پوتین تمام رقبای خود را از میدان بدر کرده است. اعلام آمریکا که جهانیان خاصه اروپائی ها می توانند بجای سرمایه گذاری در چین، بیایند و در امریکا سرمایه گذاری کنند که هم امن تر است و هم بازدهی بیشتری دارد و هم آمریکا تسهیلات زیادتری در اختیار آنها خواهد گذاشت و بالاخره اینکه طبق آمار وزارت کشور حکومت اسلامی اعلام میکند که 84 درصد مردم ایران زیر 35 سال سن دارند و مردم هم می گویئد 90 درصد حکومتیان هم بالای 80 سال دارند. یعنی چه؟ یعنی آنها می روند و ما میمانیم.

یادتان رفته است بخشی از ما غربت نشینان روزهائی که دقیقاً مانند مردم ایران همه چیز خود را از دست داده ایم بارها می گفتیم.

«گیرم که شاخه ها را می برید اما با رویش ناگریز جوانه ها چه می کنید؟! و  بالاخره اینکه آیت الله محقق یکی از مهمترین آیت الله ها می گوید:

من به عنوان یک روحانی سالخورده از ملت ایران پوزش می خواهم و اعلام میکنم هیچ آدمکشی و خشونتی مقدس نیست!».

یعنی که همه این سالها به نام شرع اسلام راه را به خطا رفته ایم. اما ....آری اما در فردای فروپاشی رژیم ما چه خواهیم کرد؟!

کدام مرکزیت را داریم؟!

کدام برنامه را برای نجات از ورشکستگی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی داریم؟

راستی در فردای آزادی ایران، چه خواهیم کرد؟! بعد از رقص و پایکوبی و شادی چه خواهیم کرد؟!