ایرانی بمانیم

by پرویز مینویی

چندی پیش یکی از هموطنان ایرانی، با یک دختر خانم افغان ازدواج کرد و در نتیجه با این نتیجه این خانواده افغان  خویشاوند شدیم و در میهمان های یکدیگر شرکت می کنیم. آنان نام یکی از پسرهایشان «احمد» و یکی دیگر «زرغوم» است و «احمد» یک نام عربی است و «زرغوم» یک نام «پشتون». فرزندان فامیل های آنان بیشتر عربی لست و گاهی «پشتون» است و پشتون بودن نام آنان طبیعی است زیرا بیشتر افغان ها «پشتون» هستند و زبان مادری آنان پشتون است و شاید یک سوم آنان هم فارسی زبان هستند و زبان مادری آنان فارسی است ولی زبان مدرسه ای و زبان اداری و رسمی و زبان رسانه ای و محاوره ای آنان همه فارسی است.

با آنان گفتگویی داشتیم درباره نام فرزندانشان من گفتم: نام های پشتون برای فرزندان طبیعی است و همچنین نام های فارسی ولی این که نام های آنان پشتون باشد و یا عربی، غیر طبیعی است! در این موقع خانم افغان با لحن کمی اعتراض آمیز گفت: «مثل این که شما اصلاً با عرب ها بد هستید!؟» در حالیکه من از باورهای خودم بیشتر از همه آگاه هستم و میدانم که باور من بر این است که ما ایرانی ها باید همه همسایگان خود را دوست داشته باشیم.

اینکه ملت های خاورمیانه، از یکدیگر کینه و نفرت داشته باشند به سود ابر قدرتها است. بریتانیا برای ایجاد این دشمنی و نفاق و کینه، بسیار کوشش کرده است. شاید مثالی که می زنم حقیقت نداشته باشد ولی شبیه این بارها در روایت هایی در حقانیت مذهبشان «شیعه» گفته شده است: ازاین قرار که روزی خلیفه دوم «عمر» روزی به پهلوی همسر علی امام اول شیعیان لگد زده است.

روایت دیگری می گوید فاطمه، همسر علی در را بسته و خود پشت در ایستاده بود و عمر وقتی با لگد به در می زند ولی آن خانم نیز صدمه می بیند و این ضربه کاملاً تصادفی بوده است و همسرایشان هم پی می برند که ضربه تصادفی بوده است و لذا کدورتی از عمر به دل نمی گیرند و همچنان در کنار او میماند و در زمان خلافت عمر مشاور او و گاهی قاضی او و هنگامیکه «عمر» به بیت المقدس می رود، برای دوره کوتاهی جانشین من موقت او می شود. این که ما ملت های خاورمیانه ای با هم دشمنی کنیم و از یکدیگر نفرت داشته باشیم ما را به عداوت بیشتر وادار می کند.

اشتباه بزرگ است و اگر خرد بیشتری داشته باشیم در این گونه دام ها نمی افتیم. اگر یک فرد عرب از ایرانیان بدش بیاید، از نابخردی اوست و ما باید با رفتار محبت آمیز خود بکوشیم تا اگر بتوانیم هر چه می توانیم او را با خود مهربان سازیم و اگر هم مهربان کاری به کارش نداشته باشیم. اگر ما ملت ایران یک بار قربانی شده ایم و در «قادسیه» شکست خورده ایم و به زور شمشیر سربازان عمر باورهای خودمان را انگار کردیم و به باورهای اسلامی گرویدیم، یادمان باشد ملت هایی مانند مصر و شامات (سوریه و اردن و لبنان، هم شکست خوردند و قربانی شدند.

آنها با این شکست باورهای خودشان را هم از دست دادند، به این معناکه فاقد «زبان و فرهنگ» خود شدند. لابد شنیده اید زمانی که گفته شد که از «احمد حسینین هیکلی» سردبیر مشهور روزنامه «الاهرام» مصر به ایران آمده بود از او پرسیده شده بود: شما که زبانتان و فرهنگتان «قبطی» بود، چه شد که زبان و فرهنگ عربی را پذیرفتید؟ و او جواب داده بود: زیرا ما حکیمی و شاعری مثل «فردوسی» شما نداشتیم!؟ یعنی غبطه میخورد و ابراز تأسف می کند که چرا آنها نیز شاعر بلند پایه ای مثل فردوسی نداشته اند و نتوانسته اند زبان و فرهنگ قبطی خود را حفظ کنند! کشورهای مسلمان شده در اطراف مکه و مدینه و حجاز همه مسلمان و عرب شدند وایران هم مسلمان شد ولی «عرب» نشد.

زمانی یک عرب که اتفاقاً مرمت لباسهای خانم ها را به عهده داشت و لباسهای آنا را کوتاه یا بلند و تنگ یا گشاد می کرد و رو به من کرد و با حسرت و می عصبانیت پرسید: شما ایرانی ها چرا عرب زبان نشدید؟ به او گفتم بخاطر این که زبان و فرهنگ ایرانی برایشان من عزیز است زیرا من ایرانی هستم و اگر من هم آلمانی یا چینی یا ژاپنی بودم آن فرهنگ ها و زبان ها برای من عزیز بود. ما نام فرزندان خود را پرویز، پروانه و پروین و لادن میگذاریم زیرا ایرانی هستیم. همان طور که عرب ها، نام فرزندان خود را فارسی و یا پشتون نمی گذارند. ما هم نام فرزندان خود را نباید عربی یا چینی یا ژاپنی بگذاریم.

 یک آخوند نابخرد ایرانی میگفت: زبان «بهشت» عربی است و زبان جهنم فارسی است!! بدین ترتیب پس زبان انگلیسی و آلمانی و فرانسوی و چینی و ژاپنی چه می شود؟ جهنمی است یا بهشتی؟

من به یکی از نوه های خودم گفتم: آیا تو میدانی پایه گذار علم «جبر» یک ایرانی بوده است؟ رفت و به «گوگل» مراجعه کرد بعد با شگفتی باور کرد که بنیان گذار جبر یا «الجبرا» یک دانشمند ایرانی به نام «خوارزمی» بوده است و بعد که مطمئن شد که بنیانگزار جبر یک ایرانی بوده است، رو به من کرد و با خشونتی مهربانانه گفت: «کاشکی این کار را نمی کرد و جبر نبود و ما راحت تر بودیم:!؟ و البته به این سختی درسش افتخار می کرد.

واژه جبر جهانی شده است و همه آنرا به همین شکل تلفظ میکنند. ذکریای رازی موفق شد برای اولین بار شراب را تقطیر کند و از بخار آن که سرد می شد قطره های الکل تولید بوجود آمد و نام ماده حاصله را «الکل» خواند که در زبان انگلیسی به آن همان «ال کوهول» می گویند و در زبان فارسی به طور خلاصه «الکل» نامیده می شود و مستقلات دیگر آن و یا واژه ا فراوالنی مانند، بازار، کاروان، خاویار، که به همان شکل که در فارسی می گوئیم آنها هم می گویند.

به باور من واژه های جهانی را نباید یا واژه ایرانی جایگزین کرد کاشف و مخترع آن بکار برده است.

باید به احترام کاشف و مخترع بکار برد که ما گاهی درواژه های «پنی سیلین» و «انسونین» و «جت» و «دیزل» و «ترن» بکار می بریم  و گاهی مثلاً «ای میل» را به «پست الکترونیک» تبدیل می کنیم که آن هم فارسی نیست و گاهی واژه «پالگرد» را به جای «هلی کوپتر» و واژه «رایانه»  را به جای واژه جهانی «کامپیوتر» و واژه «تارنما» را به جای واژه جهانی «اینترنت» می گذاریم که به باور من عدم احترام به افراد نامور غربی است در حالیکه آنان به کاشفین مخترعین ما احترام میگذارند. 

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription