بالاخره انقلاب و حکومتی که بیگانه «نطفه» آنها را در شکم تحولات ایران نشانده بود و محصول «زِنای سیاسی» یک مشت «دیوث سیاسی» و پااندازان حرفه ای و جاسوسان خارجی بود- با مشارکت جمعی که فقط قصد انتقام از ایرانسازان و مردم ایران را داشتند- بالاخره در ورطه هلاکت و در یک حالت انفجاری قرار گرفت، مردم چنین حالتی را حتی یک هفته پس از انقلاب 57  و پس از آن زایمان خونین آن که این زنازاده انقلاب، منتظرش بودند و یا کمی دیرتر- که اولین «مشنگ مذهبی» که با پیوند «ملی» متولد شد و به حکومت رسید- انتظارش را داشتند ولی در هفته های آخر سال میلادی به وقوع پیوست که درخشش این رستاخیز همه جانبه، پس از یکی دو روز در ناباوری جهانی- (آنقدر که آخوندها دُم حکومتشان را به آسمان والله و دست به نقدتر به شال سبز امام  زمانشان می بستند)- بالاخره آن را پذیرفتند به طوری که تمام وقایع جهان حتی دگرگونی حال و احوال جهان را تحت تأثیر قرار داد.

حرکت سرتاسری هفته گذشته اعتراض مردم ایران به آن حدی ضربه اش گیج کننده بود که طبیعی مینمود که رژیم بایستی چند روزی خفقان بگیرد ولی نه انقدر که «رهبر معظم» انگار در این کمای «نشئه وافوری» به سر می برد و گفت فعلا حال و حوصله ندارد حرف زدن در مورد این اعتراض مردم و مخالفت و اعتراض به جمهوری اسلامی را به وقت مناسبتری موکول می کند!!؟

این حالت جدید از رهبری تعجب انگیز بود کما این که در سال های گذشته حتی در مورد کوچکترین جریان مخالف (حتی ایراد از سلیقه آفتابه دار دم مستراحش) فی الفور عصبانی می شد تیر می انداخت و ترقه پرتاب می کرد و تفنگ بر میداشت و دستور قلع و قمع میداد تا حدی که میان اجتماع مردم در سال 88، دستور داد اتومبیل و کامیون برانند. یا در مقابل نافرمانی یک عامل شناخته شده انقلاب و حکومت ومامور بلاواسطه بیگانه- که مجلس نمایندگان برای خود آراسته بود- عمامه زمین زد و او را چنان از مقام صدارت عزل و بیرون انداخت کرد که سالهاست نامبرده (خاتمی) میان آخوندهای دیگر گم و گور شده است! هم چنین دو نفر از چاکران امام انقلاب را چنان ذلیل کرده و توی گودال فراموشی انداخته که فعلاً اثری از آنها نیست ولی در این اعتراض نمایانی که سراسر ایران را فرا گرفت. دیدیم که چگونه دنیا را، خیره کرد که رهبر ملتمسانه از مردم خواست که بنشیند و دم اش را قاضی کند که غیر از دشمنان، آن را به چه حسابی بگذارد که به ریشش نخندند!

از آنجائیکه که اخوندها اهل «زد و بند» و «خدعه» و «مرد رندی»- به زبان ساده تر- ریاکاری و دروغ و نیرنگ هستند. مانند موارد متعدد در این چهل سال و در دوران امام و خودش از جمله تا همین اواخر در بازی سیاسی «انرژی اتمی حق مسلم ماست» و حقه ای به نام «برجام» که «اوباما» که یک طیاره دربست دلار با اسکناس تانخورده برایش فرستاد-  حالا هم خامنه ای مترصد استفاده از یک زد و بند دیگر و حقه بازی تازه تر برای تداوم حکومت منحوس و خانه خراب کن و ایران بر باده و مخل منطقه و موی دماغ دنیا، می باشد.

یادتان باشد سالیان پیش صدراعظم شبه آخوندی ناصرالدین شاه، «آقاخان نوری» که متهم به صرف شام با سفیر انگلیس و قرارمدار با نامبرده شده بود در جواب مخالفان گفت من برای مصلحت خود و مقام صدارت و احیاناً مملکت حاضرم ریشم را توی کون سگ کنم و بیرون بیاورم و وقتی که به نیت خود رسیدم، به حمام بروم و ریشم را لیف و صابون بزنم و تطهیر کنم و گلاب و عطر قمصر کاشان به آن بپاشم که هیچ توفیری با سابق نکرده باشد!

 نمی دانیم آیا دیگر توی دنیا و منطقه ، آدمی، مقامی، پادشاهی، ریاست جمهوری مراکز تصمیم گیری بین المللی دیگری وجود دارد که «آقا» در مقام رهبر خود و حکومتش را به آنها «نفروخته» و یا آقا بغلشان به مصلحت سیاسی و حکومتی نخوابیده باشند؟!

آقای خامنه ای برای توجیه و سرپوش گذاشتن یا خواباندن این خیزش ملی «فرصت» خواسته اند و صحبت درباره آنرا به وقت مناسبتری واگذار کرده اند؟!!

می گفت: صد تومان میدادم که یک شب پسرم بیرون از خانه نخوابد. حالا که خوابیده چه یک شب چه صد شب!

مردم دنیا در روزهای گذشته مرگ بر خامنه ای را شنیدند. پاره کردن و آتش زدن تصاویر خمینی و خامنه ای در خیابان های ایران و از طریق تلویزیون های دنیا دیدند که عرش و فرش خداوندی هم نلرزیدند غیر از این که بیست و چند نفر بیگناه که به دست ماموران «آقا» کشته شدند. البته کسی هم بر اثر «تورم تقدس رژیم» جان نباخت....

یعنی به قول تهرانی ها مشکی که شده پاره، وصله برنمیداره!