ماجرا، ازابتدا تجاوز جنسی نبود. «رُزا» زنی بود که بدلیل محکومیت به حبس در زندان ایالتی کنتاکی، دو سه هفته ای بود که در بازداشت به سر می برد. یک شب، یکی از ماموران زندان به سلول او وارد شد و از او خواست که برهنه شود. رُزا در آن شرایط جرأت اعتراض نداشت و به ناچار اطاعت کرد.
آن شب زندانبان بدون هیچ اقدام دیگری سلول را ترک کرد ولی چند روزبعد بازگشت و این بار، رُزا را وحشیانه مورد تجاوز قرار داد. این ماجرا ظرف دو سه هفته بعد چند بار دیگر هم تکرار شد تا آنکه رُزا به زندان دیگری منتقل شد ولی در مکان جدید هم در امان نبود. یکی از افسران مامور زندان به طور مرتب او را مورد تجاوز قرار می داد. هر دو زندانبان با مقامات بالای زندان مرتبط بودند و به این ترتیب با تهدید و ارعاب، رُزا را از اعلام شکایت باز می داشتند. علیرغم تهدیدها سرانجام صبر رزا به پایان رسید و ماجرا را به مقامات پلیس اطلاع داد. سوگمندانه اما، هیچ نتیجه ای حاصل نشد و هیچ یک از زندانبانان متجاوز مورد تنبیه قرار نگرفتند و هم چنان در پست خود باقی ماندند.
نکته ای که در این مورد اسباب تعجب و تأسف است آنست که ماجرای رزا، یک اتفاق نادر و استثنایی نیست. تجاوز به زندانیان، اعم از زن یا مرد، یک امر رایج و متداول در زندانها است.
برطبق آمار، هر ساله دویست هزار نفر در زندانهای آمریکا مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند. شگفتا که عمده قربانیان، مرد هستند زیرا که درصد زندانیان مذکر بسی فراتر از خانمهاست. برطبق پژوهش های تازه که توسط وزارت دادگستری انجام شده است، در طول سال، حداقل هفت درصد زنان زندانی در معرض آزار و تمتع جنسی قرار می گیرند.
البته این آمار بسیار محافظه کارانه است و ارقام واقعی بسی بیشتر است. زندانیان معمولاً مواردی را که آنها، مورد شهوترانی زندانبانان قرار می گیرند گزارش نمی کنند.
اکثر زنانی که در زندانها مورد تجاوز قرار می گیرند، مکرراً و مرتباً در معرض این گونه حملات و سوء استفاده های جنسی هستند بی آنکه مرتکبین هرگز مورد پیگرد قانونی قرار بگیرند. مطالعات نشان میدهد که نیمی از تجاوزکارانی که مورد شکایت واقع شده اند، هیچگاه به چنگال عدالت نیافتاده اند و بر طبق گزارش وزارت دادگستری در سال 2014، پانزده درصد متجاوزان همچنان برسر کار هستند!
این وقایع اسف انگیز که در پشت درهای بسته و دیوارهای زندان رخ می دهد، در واقع بازتاب افشاگری هایی است که در هفته های اخیر در هالیوود و محافل و مراکز سیاسی انجام شده است. تسلط و برتری مردان دررده های بالا بر زنان زیردست خود، داستانهای غم انگیزی را شکل می دهد که در هالیوود و پشت دیوارهای زندان، با مشابهت حیرت انگیزی جریان دارد.
با ابن حال باید توجه داشت که تجاوز در محل کار با تجاوز در سلول های زندان شباهت های اندکی دارند. زندانیان، محلی برای فرار و پنهان شدن از دست متجاوزان ندارند. زندانبان «رزا» کلید سلول او را در اختیار داشت و به راحتی می توانست هرگاه اراده کند وارد شود و او را مور تمتع جنسی قرار دهد. چنانچه رزا اعتراض می کرد، زندانبان او را به سلول انفرادی دور افتاده ای می فرستاد که دیگر جرأت اعتراض نکند. بعد از هر تجاوز، رزا نمی توانست ماجرا را به دوست و یا یکی از اعضای خانواده خود بگوید، به کسی تلفن کند یا حتی گامی به آزادی برای فراموش کردن واقعه بردارد. ولی فقط می توانست در چهار دیواری حقیری که زندگی می کرد و در آن فرد تجاوزکار، همه گونه اختیار بدن او را داشت، با غم خود تنها بماند و بگرید.
تجربه رزا را وقتی می توان بهتر درک کرد که تصور کنید یک فرد مهاجم و تجاوزکار، کلید خانه شما را دارد. خانه ای که تعلق به شما ندارد و یک چهاردیواری کوچک و بدون پنجره و دور از هر کسی است که می توانست به یاری شما بشتابد.
هدف از این مقایسه آن نیست که بگوئیم پاره ای از موارد بدتر از دیگران است. تجاوز جنسی همواره یک تجاوز است و مرتکبین آن باید مورد مجازات قرار گیرند. ولی در این روزها که پرده از فجایع نهانی استودیوهای فیلمبرداری و ادارات و محافل سیاسی برداشته می شود، باید به فکر قربانیان بی پناهی نیز بود که محبوسند و راهی نیز برای دادخواهی ندارند. در هفته های اخیر، رسانه های همگانی و مجازی با تمام قوا به افشاگری تجاوزات جنسی پرداخته اند و محیط را برای امنیت بانوان آماده می کنند در حالی که زنان و مردان نگونبخت زندانی، دسترسی به رسانه ها ندارند و باید در غم و حرمان خود بسوزند.
شاید یکی از راه حل ها آن باشد که زنان بیشتری در مقامات بالای تصمیم گیری قرار گیرند و راههای دسترسی به مقامات انتظامی و احقاق حق برای زندانیان گسترش یابد. در سال 2012، وزارت دادگستری قانون مبارزه با تجاوز به زندانیان (PREA) PRISON RAPE ELIMINATION ACT را برای تصویب کنگره آماده کرد. بر طبق این طرح، زندانها باید امکاناتی در اختیار زندانیان قرار دهند تا بتوانند آزادانه و بدون ترس از انتقام فرد متجاوز، به طور محرمانه قصد و نیت آزار جنسی را گزارش دهند.
این امکانات باید به طور مساوی در اختیار زنان و مردان زندانی قرار گیرد زیرا چنانکه اشاره شد، مردان بیشتر از زنان در زندانها در معرض آزار جنسی آنهم به طور مکرر هستند. بر طبق گزارشها، هر زندانی مرد در بدو ورود به سلول باید «شوهری» برای خود از میان زندانیان قوی تر برگزیند تا بتواند دستکم از حملات سایر زندانیان در امان بماند!
سخن کوتاه! تجاوزات جنسی یکی از پدیده های سیاه و تلخ در روابط انسانی است. آدمی هنوز در مراحل اولیه رشد عقلی و اخلاقی خود است و به قول مولانا، تا «طلوع خورشید درون» راه زیادی در پیش دارد.
اگر خواستاران شهرت و داوطلبان هنرپیشگی برهنگی و تسلیم شدن به تمنیهات جنسی روسای خود را جزو شرایط پیشرفت حرفه ای می دانند، سوگمندانه این، امری قابل درک است. امام محکوم کردن زندانیان که راهی برای گریز ندارند و بایستی تجاوز جنسی را «تحمل» کنند، در واقع مجازات مضاعف و فوق العاده سبعانه ای است که هیچ عقل سلیم وجدان آگاهی آنرا برنمی تابد.
از این نوشتار نباید چنین نتیجه گرفت که گزارش ها و شکایات هنرپیشگان و چهره های شناخته شده همان قدر و ارزش شکایات زندانیان نگونبخت را دارد. در سال های اخیر که مرز «مرور زمان» از شکایات جنسی در بیشتر ایالات آمریکا برچیده شده است، مواردی مربوط به سی، چهل سال قبل عنوان می شود که نه قابل اثبات است و نه از لحاظ حقوقی ارزشی دارد. انگیزه شهرت طلبی، سودجوئی یا قصد انتقام جوئی در غالب موراد، محرک شاکیانی است که پس از چندین و چند سال مبادرت به طرح چنین مسائلی می کند. شاید هم این هیاهوها، گام مقدماتی است از جانب سیاستمدارانی که مایلند سرانجام پرزیدنت کنونی آمریکا را که از چنین اتهاماتی مبری نبوده است به دام اندازند. مسائل زندانیان تیره روز اما، مقوله دیگری است و باید از نزدیک و به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. دریغا که در وانفسای روزگار شهرت و ثروت و منزلت، ادعاهای کهنه، جزئی و یا حتی ساختگی چنین مورد توجه قرار می گیرد ولی درد واقعی و دردمندان حقیقی در بوته فراموشی می افتد.