شاه که رفت!

by شهرام همایون

من هرگز حسود نبوده ام. درست تر گفته باشم باید بگویم زیاد حسود نیستم. اما به عنوان یک روزنامه نویس که طی چهل و اندی سال کار روزنامه نویسی، سردبیری نشریاتی را هم برعهده داشته ام و لاجرم یکی از دلمشغولی های کارم، انتخاب تیتر بهتر و بیاد ماندنی تر بوده است همواره نسبت به یک تیتر، و نویسنده آن حسادت کرده ام: تیتر «شاه رفت»!

شاید در همه یک صد سال گذشته، این تیتر- که آخرین سفر شاه در سال پنجاه و هفت با بزرگترین حروف ممکن در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید- یک استثناء باشد. مرحوم «غلامحسین صالحیار» که خود از روزنامه نویسان دوره محمدرضا شاهی بود این تیتر را انتخاب کرد و در همه این سالها باعث شد تا به او حسادت کنم!

«شاه رفت» همه ی خصوصیات یک تیتر برجسته را داشت. کوتاه بود. کامل بود. دو پهلو بود و خلاصه بی نظیر. تیتری که شاید بتوان دهها صفحه درباره آن توضیح داد و به عبارت درست تر دهها صفحه متن در دو کلمه خلاصه شد، و شد «شاه رفت»!

این تیتر، جدا از آن که دوست اش داشته باشیم، یا نه! از نظر «کار روزنامه نگاری» فوق العاده بود و به همین دلیل من در همه این سالها دلم می خواست بتوانم چیزی شبیه این جمله جادویی را مورد استفاده قرار دهم. تیتری که بتواند کوتاه باشد اما دهها صفحه متن را در خود جای دهد. بی آنکه حتی به قدر یک جمله چند کلمه ای، به توضیحی نیاز داشته باشد.

بارها جملاتی به نظرم رسید. اما خوب که فکر کردم هیچکدام نمی توانست پا به پای «شاه رفت» و حتی نزدیک به آن قرار گیرد. تا این که بقول «ارشمیدس» یافتم! یافتم! تیتری را که اگر نه صد در صد، اما به هر حال می تواند چیزی به اندازه همان «شاه رفت» باشد، و عجیب این که تیتر من هم کلمه «شاه» دارد و هم کلمه «رفت» و با یک کلمه اضافه که شده است: «شاه که رفت»!

راستش دلم می خواست این تیتر را تنها همراه چند جمله به عنوان متن و خبر بنویسم و با همان حروفی که مرحوم صالحیار انتخاب کرده بود در یک روزنامه به عنوان تیتر اول به چاپ برسانم و بعد خواننده خود بتواند سایر مفاهیم دیگر تیتر را، مثل همان تیتر «شاه رفت»، خود پیدا کند چرا که هرگز معلوم نشد «صالحیار» با آن تیتر معروفش، بالاخره قصد داست چه خبری را به اطلاع خوانندگان روزنامه برساند. آیا منظورش این بود که شاه از کشور خارج شده؟ آیا می خواست بگوید مقام شاهی از ایران رفته است؟ آیا قصد داشت با این تیتر هشدار دهد که تاریخ پادشاهی به صفحه آخر خود رسیده و یا هر مفهوم دیگری.

حالا اما گرچه تیترش یک کلمه اضافه دارد. «که» و همه رمز و راز تیتر نیز در همین واژه نهفته است که شاید تاکنون کمتر به آن اندیشیده اید و حداکثر بعد از طرح این تیتر «شاه که رفت» گفته باشید: دیدید که ایران چه شد! دلار 75 ریالی به سه هزار و هشتصد تومان رسید. یا این که بگویید: شاه که رفت گذرنامه ایرانی اعتبارش را از دست داد و یا حداکثر بگوئید که مثلا منافع 50 درصدی ایران از دریای کاسپین به 12 درصد کاهش یافت و یا..... جملاتی در این ردیف....

اما به نظر من مفهوم تیتر «شاه که رفت» وسیع تر از همه اینهاست و تنها به محدوده جغرافیایی ایران خلاصه نمی شود. چرا که شاه که رفت، افغانستان نابود شد. شاه که رفت، عراق هم بهم ریخت. شاه که رفت، سوریه نابود شد. شاه که رفت در بزرگترین حمله تروریستی جهان، در نیویورک در یک روز بیش از سه هزار نفر کشته شدند- که این آمار تا قبل از رفتن شاه- فقط مربوط به اخبار جنگ بود.

شاه که رفت، القاعده بوجود آمد. شاه که رفت، سر و کله داعش پیدا شد و خواب رویایی مردم بسیاری از شهرها و کشورها را، به کابوس تبدیل کرد.

شاه که بود، تروریست «کارلوس» بود و بزرگترین هنرنمایی اش ربودن وزیران اوپک و پس از یکی، دو روز آزاد ساختن همه آنان بود. اما شاه که رفت بسیاری از سینماها، موزه ها، مراکز خرید، ساختمان های بزرگ، مدارس همه و همه مورد هجوم تروریست ها قرار گرفت.

هزاران کودک، زن، پیر و جوان در حملات کور تروریستی به قتل رسیدند که هراس انگیزترین این آدمکشی ها، گردن زدن بود!

دیگر این که پس از آن روزهایی شاه که توانسته بود برای اولین و آخرین بار، بیش از شصت و پنج رئیس مملکت را زیر یک چادر در وسط بیابان گردهم آورد، هیچکس شاهد مهمانی سران کشورها نبود. بله «شاه که رفت» شاید که گروهی خوشحال از «سقوط یک دیکتاتور» بودند، اما پس از آن جهان را به تروریست ها سپردند.

نمی دانم «شاه که رفت» به اندازه «شاه رفت» اهمیت روزنامه نویسی داشته باشد یا نه؟

اهمیتی هم نمی دهم اما همین قدر می دانم «شاه که رفت» مردم دیگر روزنامه هم نخواندند و به فضای مجازی با تیترهایی مجازی روی آوردند...!

 

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
sam ebrahimi