«ناگهان» اتفاق افتاد؟!

by عباس پهلوان

اکبر هاشمی رفسنجانی «ناگهان» رفت! به قولی حضرت عزرائیل که از کسی «اجازه» نمی گیرد؟! ولی با همه دبدبه و کبکبه در تشییع جنازه نامبرده، در مورد کلمه «ناگهان» هیچ بحثی، ضرورت پیدا نکرد و جدلی نشد که ای بابا، این شیخ اکبر رفسنجانی که در سال های اخیر هیچ بابت تب و لرز و ناراحتی قلب و مغز، نک نالی نداشت؟! و انواع سکته ها از جمله «ایست» قلبی که خود ایشان باب کرده بود؟! هم چنین خبری از امراض چندگانه متداوله آخوندها درباره سلامت وی به گوش نمی رسید؟! خود نیز لزومی نمی دید که به گفته وزیر بهداری رژیم مانند تمام «شخصیت های حکومت اسلامی» یک تیم پزشکی همیشه یدک بکشد که مراقب مردن «ناگهانی»اش باشند؟! حتی ایشان روز رحلت اشان! در جلسه ای با حضور سرداران سپاه و سایر اهالی بیت رهبری و دم دستگاه های حکومتی عیش و عشرت شرعی داشته اند: یعنی خوب خورده! خوب تفریح کرده! خوب بگو و بخند داشته! ولی پس از آن «ناگهان» از این رو به آن رو شده  و در عرض کمتر از بیست دقیقه رو به قبله اش کرده اند و فاتحه! به همین سادگی؟!

ولی در هر حال برای دختر و پسر و همسرش که «بی رگی» او را دیده اند و شاهد بی غیرتی اش در خیلی موارد ملی و دینی بوده اند، البته جای «شک» باقی گذاشته و گفته اند بایستی اقدام به «کالبد شکافی» شود ولی از بالا دستور داده اند که ایشان «درجه اجتهاد» داشته اند و هیچ مجتهدی را نبایستی دست به ترکیب تنش و امعاء و اعشا درونی جسم اش- به عنوان «کالبد شکافی»- زد! البته این حرف مفتی است کما این که «مقام معظم رهبری» در پیام خود به مناسبت رحلت ایشان از «رفاقت و دوستی » خود با نامبرده می گوید و این که اکبر رفسنجانی را «نمونه کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم شاهی و از رنجدیدگان در این راه پر خوف و خطر» می نامد! همان رفیقی که «افتخار 59 سال دوستی با آن مرحوم» با او را ادعا می کند و شیخ اکبر را «شخصیت محوری نهضت حضرت امام» و «مجاهدی نستوه» می خواند و اطرافیانش از وی به عنوان «ستون انقلاب اسلامی» یاد می کردند و می کنند.

با همه این احوال رهبر «باتدبیر و حکمت و فلسفه» خود- همانطور که به عنوان اینکه ایشان «مجتهد» است اجازه کالبد شکافی ندادند- ولی خود دست به «کالبد شکافی فقهی» وی زدند و با همه این که خود لقب رهبر و «آیت الله» را از وی دریافت کرده بود، او را تنزل درجه داده و به عنوان «حجت الاسلام» از او یاد می کرد. یعنی همان عنوانی که اکبر هاشمی رفسنجانی در دوران بساز و بفروشی در چهل، پنجاه سال پیش داشت و حالا «رفیق دیرین، همسنگر و همگام دوران نهضت اسلامی» آن را به او بازمی گرداند و این که پنجاه سال در خدمت اسلام و امام یعنی کشک!

و حالا بعد از آن همه «همدلی و همفکری و هم سنگری در دوران نهضت اسلامی» نامبرده- در حالی که سی و هفت سال است هر چلغوزی را «آیت الله» می نامند و هر دزد سر گردنه ای را با عنوان نماینده ولایت فقیه در الیگودرز و درغوز آباد، آیت الله و آیت الله العظمی می خوانند، ولی مقام رهبری عارش آمده که لقب «آیت الله» را در مورد اکبر هاشمی بهرمانی بکار ببرد و همین خِست در دادن لقب، رمز «مرگی» است که «ناگهان» اتفاق افتاد!

به قول «بابا افضل کاشانی»: گر ملک تو مصر و شام و چین خواهد بود/و آفاق ترا زیر نگین خواهد بود/. خوش باش که عاقبت نصیب من و تو/ده گز کفن و دو گز زمین خواهد بود/.

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription