سقوط بازیگری در سیرک حکومتی!

by پرویز قاضی سعید

هاشمی رفسنجانی بازیگر نقش اول در پشت سیرک بزرگ حکومت 37 ساله اسلامی ناگهان ورپرید!

از آن هفته تا این هفته دیگر چیزی باقی نمانده است که در مورد مرگ ناگهانی او ننوشته باشند. از ابراز غم ها و غصه ها تا شادی های پر معنا و تفسیرهای متعدد و اظهارنظرهای دقیق و نادقیق. به گونه ای که در مورد مرگ کمتر رئیس جمهور یا پادشاهی در گوشه و کنار جهان، این همه در سایت های «اینترنتی» مختلف و شبکه های گوناگون داخلی و خارجی، حرف و سخن رفته باشد. به نظر صاحب این قلم اما یک نکته مهم یا گفته نشده و یا اگر گفته شد در هیاهوی بوجود آمده، در مورد تجزیه و تحلیل قرار نگرفت یا با تعمق واندیشه کافی و وافی به آن پرداخته نشد. نکته اما اثری است که با مرگ هاشمی رفسنجانی در باور جهانیان بر جای گذاشته بود، مردی آماده «چانه زدن و معامله!» از طرفی نمی دانم رژیم ضد ایرانی، نکته مهم غیبت «مردی که زیاد می دانست» دریافته یا نه؟ و آن هم خواست و نفرت مردم در یک نمایش بزرگ خیابانی بود، در چهارچوب باورهای اسلامی!

تشریفاتی که در رسم و رسوم اسلامی برای یک «درگذشته» و به خاکسپاری او و وداع آخرین انجام می شود. در تمام خانواده های ایرانی از فقیر تا غنی یکسان است. اما این بار- همین مراسم اسلامی- نمایش بزرگی از مخالفت ایرانی ها با حکومت اسلامی و یا اگر کمی بخواهیم با گذشت بیشتر به آن نگاه کنیم، ضدیت مردم ایران و آحاد گوناگون جامعه با شخص پلید و آخوند به جنون قدرت گرفتار آمده، یعنی شخص خامنه ای بود که حتی در مراسم آخرین وداع با کسی که او را به قدرت رسانده بود، قلب سیاه و اندیشه پلید خود را نشان داد و همه جا از رفسنجانی به نام «حجت الاسلام» نام بردو با تغییرات عمدی در «نماز میت» بجای اشاره به پیوند و دوستی خود، از خداوند خواست رفسنجانی را «عفو» کند! و این معنا را به مردم متبادر کرد که او دارای گناهان کبیره بوده است! اما تصور نشود که قصد من شرح اینگونه جریانات است و با پرداختن به خودشیفتگی و جنون قدرت خامنه ای است که تقریبا همگان از آن مطلع اند و می دانند که او براستی خود را جانشین خدا در روی زمین می داند.

این مختصر را در ذهن خود نگهدارید تا برسیم به جمع بندی کلی.

«مایکل فلن» که کاندیدای احتمالی وزارت دفاع در دولت آینده ترامپ است و یا حداقل مشاور نظامی، همین دیروز (روز سه شنبه گذشته) در انستیتوی صلح در واشنگتن نطق مهمی ایراد کرد، او صراحتا گفت:

«با روزهای سیاهی روبرو هستیم».

او صراحتا اضافه کرد:

«با جنگ های خارجی، تهدیدها و خشونت های داخلی، کسادی جهانی اقتصاد روبرو هستیم».

شخصیت دیگر آمریکایی «رکس یتارسون» نامزد انتخابی ترامپ برای وزارت امور خارجه آمریکا، رسما و علنا اظهار نظر کرد:

«حکومت اسلامی و کره شمالی تهدیدات بسیار بزرگی برای جهان هستند».

بدین ترتیب جهانی که در پیش رو داریم، جهانی آسوده و مطمئن نیست. شرایطی به قول روزنامه معتبر لوموند دیپلماتیک، شبیه شرایط پیش از آغاز جنگ دوم جهانی، حکمفرماست! چنین شرایطی در جهان، ناگزیر سیاستمدارانی زیرک و آگاه طلب می کند. مانند «چرچیل»، مانند «ترومن» و یا مردان با قدرت مانند: «استالین» و «آیزنهاور» و..... این بخش را هم به خاطر بسپارید تا برویم سر اصل مطلب.

شما در فیلم های سینمائی یا روی پرده تلویزیون ها و یا به طور حضوری، در سیرک ها را دیده اید سیرک هایی که برای سرگرمی مردم در گوشه و کنار شهرهای مختلف جهان برگزار می شود. سیرک های سیار، یا سیرک های دائم.

یکی از متداول ترین نمایشات و بازی ها در سیرک ها، عبور یک مرد با یک زن از روی یک طناب نسبتا نازک است در ارتفاع بلند. ارتفاعی به بلندی چادر سیرک یا سالن سیرک. همه تماشاچیان، با اضطراب و دلهره به پای بازیگر سیرک و راه رفتن او بروی طناب می نگرند و کمتر کسی به «چوب بلندی که او در دست دارد و نقش مهم این چوب اندیشه می کند»! چوب اما همان وسیله ای است که تعادل بازیگر را در آن ارتفاع بلند بر روی طناب نسبتا نازک حفظ می کند. اگر آن چوب از دست بازیگر به هر علتی بیافتد، او دیگر قادر نیست بقیه راه را روی طناب بپیماید.

در همه سیرک ها، معمولا به کمر بازیگر یک قلاب مطمئن که به سیم فلزی قطوری که به سقف وصل است، می بندند که به هر علتی که بازیگر از روی طناب سقوط کند، در هوا معلق بماند و بر زمین سقوط نکند و کشته نشود.

در سیرک حکومت اسلامی، خامنه ای به ظاهر قهرمانی است که از روی طناب پر خطر عبور می کند، آن هم در برابر چشم 80 میلیون تماشاچی ایرانی که آرزوی سقوط این بازیگر را دارند. اما کل جهان خارجی در اندیشه حفظ منافع خود در صورت سقوط بازیگر سیرک حکومتی است! در فضایی که دقیقا حکم همان چوب حفظ بالانس خامنه ای را داشت، در سیرک حکومتی، رفسنجانی زیرک و هوشیار بود (این زیرکی و هوشیاری در قیاس آخوندهای حکومتی است) اگر زیرک نبود، نمی توانست پس از قتل «حسنعلی منصور» نخست وزیر قبل از هویدا جان سالم بدر برد. رفسنجانی اسلحه ای که منصور با آن به قتل رسید را تهیه کرده و در اختیار قاتل گذاشته بود. دستگاه های عریض و طویل نظام سابق با همه تبحر و تجربه ای که داشت، نتوانست و یا نخواست فاش سازد که ترور نخست وزیر با نقشه و امکاناتی که رفسنجانی فراهم آورده، انجام گرفته است!

رفسنجانی را قبل از رسیدن خمینی به ایران، کمتر کسی می شناخت. اما خمینی که پایش به ایران رسید، همه دیدند یک آخوند کوسه خندان همه جا همراه خمینی است! مبشر و مشاور اوست....اگر زیرک و هوشیار نبود، نمی توانست با آن ترفند مسخره خامنه ای را به قدرت برساند. و زمام امور کشور را بدست او بسپارد. رفسنجانی تا آن موقع و آن زمان تفاوت بسیاری با رفسنجانی که با «ایست قلبی» (مسبوق به سابقه! برای بسیاری) تفاوت فراوان داشت. وقتی خامنه ای را به قدرت رساند، فقط در فکر چاه های نفت بود و میلیارد، میلیارد پولی که به جای واریز شدن به خزانه ملت، به حساب های بانکی او واریز شد و او را تبدیل به یکی از بزرگترین میلیاردرهای جهان کرد. به گونه ای که مجله «فوربس» او را در لیست بزرگترین ثروتمندان جهان قرار داد و عکس اش را روی جلد مجله خود چاپ کرد!

اما بعدها تغییر کرد، بعدها آرام، آرام اهل «چانه زدن در سیاست شد» احتمالا با آشنایی با نقاط ضعف حکومتی و جمع آوری اطلاعات گوناگون تبدیل شد به «مردی که زیاد می دانست» و یا به قولی «جعبه سیاه» همه اسرار رژیم از گذشته تا روز مرگش و شاید همین سبب شده بود که این اواخر هوس رهبری کند! از «تغییر سیستم رهبری» حرف می زد و از اینکه رهبری باید جمعی باشد، نه فردی. از «تغییر قانون اساسی رژیم» حرف می زد و می گفت: «قانون اساسی مال دوران تب و تاب روی کار آمدن حکومت اسلامی و در شرایط اضطراری نوشته شده و حالا که حکومت 37 سال از عمرش می گذرد و جا افتاده است باید قانون اساسی تغییر کند» و...و.....

آنچه که گذشت و توضیحاتی که داده شد برای جلب توجه خوانندگان آگاه و هوشیار مجله فردوسی امروز بود به یک نکته و آن هم طرح این سئوال که حالا آیا بندباز سیرک در آن بالا، می تواند بدون آن چوبی که تعادل را حفظ می کرد، باقی بماند؟!

چه کسی از حکومت بدون «متخصص چانه زنی» به سبک رفسنجانی، محافظت خواهد کرد؟!

آیا در میان فسیل های حکومتی، دیگر کسی به زرنگی و حسابگری رفسنجانی پیدا می شود؟!

رفسنجانی در طول 37 سال گذشته بسیار تغییر کرده بود. این زیرکی را داشت که با زمانه تغییر کند. اما حالا در روزگاری که در بالا عرض شد مشاوران ترامپ از جهان سخن می گویند که افق را سراسر تاریکی فرا گرفته، چه کسی هست که کشتی بی کشتی بان حکومت اسلامی را از دریای متلاطم و توفانی رهایی بخشد؟! آیا سیاست های جهانی مثلا پیر دیر سیاست، انگلستان خدعه گر، شخص یا اشخاصی را در آب نمک خوابانده اند که به میدان بفرستد! اصلا چه کسی می تواند نقشه های نیمه کاره رفسنجانی را که با تکیه بر میلیاردها پول نفتی که به حساب خود انباشته بود، انجام می داد، به اتمام برساند! نقشه های نیمه کاره، مثلا اعزام دخترش به قاهره برای فاتحه خوانی بر سر آرامگاه پادشاه فقید؟!

هزار سئوال بی پاسخ دیگر هم هست که در این مختصر نمی گنجد و تازه اگر هم بگنجد، شرایط حساس فعلی، اجازه طرحش را نمی دهد...!

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription