ما راستش نفهمیدم!! چرا «محمود آقا» را آوردند! و آنطور هول هولکی از اینجا و آنجا پول فراهم کردند و بساط حجله «زفاف اتمی» راه انداختند و لباس دامادی به تن «محمود مشنگ» پوشاندند و نه این که بالاخره دم سحر، در را از پاشنه کندند و داماد را از حجله با عجله بیرون کشیدند که عجله کار شیطان است و بعد هم هزار و یک ایراد به ازدواج هسته ای معروف به «برجام» می زنند که مهم ترینش که: آکا، پول کو؟
مشهور است که وقتی قرارداد منعقد شد ناگهان مثل سیخ کباب پخش کن چلوکبابی نایب صدا بلند شد: که حجت آب برسون مشتری خفه شد!
آقا اوباما هم خیلی سریعتر از شاگرد چلوکبابی نایب بازار یک هواپیما تخت گاز قریب به یک میلیارد و چهارصد پانصد میلیون دلار اسکناس را به تهران رساند که آخوندها لبی تر کنند! ولی پولها نرسیده تمام شد بحدی سریع که آخوند رئیس قوه قضائیه دادش درآمد که پس آکا! پول ما کو...؟ و بقیه هم همچنان دارند به نق و نوق خود ادامه می دهند که رهبر بتواند پولی یدکش کرده و یا بخواهد با طرف قرارداد برجام، تا موعدش تمام نشده- دست به یقه شود که: آکا پول لازم؟! این قرارداد نشد ما بیشتر چند صد میلیارد دلار از «شیر بهای اتمی» آن عروسی به زفاف نرسیده، لازم هست!!
اما دیدیم که رئیس قوه قضائیه معطل نشد که با سری دوم طیاره اعزامی، اسکناس به تشنگان برسانند و دست به نقد خزانه قوه قضائیه را چاپید و «وثیقه»های مردم را به حراج «رباخواری» حساب خصوصی خود گذاشت و پول شرطی داد و به حساب معلوم! و مدت معلوم با سود معلوم! اعلام کرد و هر چه از بابت سود از پول در «وثیقه مانده» و گیرش آمده، خرج کرده و خورده و یک آب روش! تا ببنید چه پول نگهداری توی رژیم پیدا می شود که سهم او و بقیه مفتخورهای پای صندوق «وثیقه دادگستری» و خزانه عدل علی را کنار نگذارده است؟! یا تر و چسبان یک «عروسی هسته ای» جام روی جام راه بیندازد و یک «زفاف اتمی» جور کند ولو شده که «عروس شده اش» را برای ایشان ببرند که زحمت فضولی و دردسر، نه ونو را هم نداشته باشد! چه بهتر!
خیر تا خیر برنمی تابد
خُنک آن کس که خیر دریابد!
چشم گیتی تویی، مرو در خواب
فرصت از دست می رود!