چرا دانالد ترامپ پیروز شد؟

by دکتر سیروس مشکی

دنیا در آستانه تحولی بی سابقه و نه چندان خوشآیند!

 

پیروزی غیرمنتظره دانالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا تقریبا تمامی روزنامه نگاران، نظرسنجان، سیاستمداران و صاحب نظران علمی و اقتصادی را مبهوت و سر درگم ساخت. پیش از انتخابات، اینان احتمال پیروزی دانالد ترامپ را تقریبا منتفی می دانستند و از او به عنوان یک کاندیدای غیر جدی نام می بردند. بر طبق تمام پیش بینی ها و نظر سنجی ها، ترامپ باید با اختلاف فاحشی به هیلاری کلینتون می باخت.

حتی مهمترین مهره های حزب جمهوریخواه هم وی را تنها گذاشت و روسای جمهور پیشین و رقبای انتخاباتی هم حزب هم از حمایت او دریغ ورزیدند. تقریبا هیچ موسسه بزرگی به کارزار انتخاباتی او کمک مالی نکرد.

در تیم او، هیچ فرد شاخصی به عنوان حامی و طرفدار وجود نداشت، هیچ هنرمند معروفی برایش برنامه اجرا نکرد و تقریبا هیچ عنصر محبوب و شناخته شده ای به حمایت از وی برنخاست.

با این حال باید دانست چه عواملی باعث پیروزی ترامپ در این انتخابات شده است؟ در طول مبارزات انتخاباتی، ترامپ در دسترس همگان بود. او غالبا با صدای رسا نظرات خود را اعلام می کرد و دائما با رادیو و تلویزون ها در تماس بود. هیلاری اما در خفا می ماند، مطالعه می کرد و فقط در شرایط از پیش تعیین شده ای با رسانه ها مصاحبه می کرد. ترامپ مستقیما از طریق رسانه های مجازی نظیر فیس بوک و توئیتر پیام می فرستاد در حالی که هیلاری بوسیله اعضای تیم خود پیام می فرستاد. ترامپ به میان مردم می رفت، ولی هیلاری در محاصره اطرافیان خود بود. ترامپ نماینده مردم کوچه و بازار بود و هیلاری نماد صاحبان سرمایه های بزرگ. افشاگری های ویکی لیکس به همگان نشان داد که رسانه های همگانی یکسره جانبداری هیلاری و در اختیار کارزار انتخاباتی او بودند.

ترامپ درمبارزه انتخاباتی، از سوی دیگران بی تجربه و کم سواد خوانده شد. وی از طرف هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات، به عنوان بزرگ ترین کابوس ساختار حکومتی آمریکا شناخته شد.

ولی در طول یکماه قبل از انتخابات، آمریکائیان بتدریج و به طور نامحسوس متوجه این حقیقت شدند که هیلاری کلینتون بنحو غیرقابل بازگشتی از متن جامعه بدور افتاده و ارتباطش با مردم کوچه و بازار قطع شده است.

در شامگاه انتخابات، کلینتون مراسم جشن و سروری برپا داشت که در آن شماری از هنرمندان حضور داشتند. اتفاقی که در این مراسم افتاد، حیرت آور و بی سابقه بود. مثلا یکی از هنرمندان کلماتی در حضور پرزیدنت احتمالی آینده بکار برد که در شان مجلس نبود و این امر، میلیونها نفر را که شاهد مراسم از طریق تلویزیون بودند، بهت زده بر جای گذاشت.

هنرنمائی لیدی گاگا، بیانسه یا مایلی سایروس هم چندان به مذاق توده های عامی که کلینتون قبلا آنها را رقت انگیز و قابل ترحم خوانده بود، خوشش نیامد.

پیشترها، نامزدهای حزب دموکرات تمایلی به جلب کمک های مالی کلان نشان نمی دادند. در حالی که کلینتون سه برابر بیشتر از ترامپ صرف مخارج انتخاباتی خود کرد و بیش از یک میلیارد دلار اعانه دریافت نمود. گروه ها و سازمان های ثروتمند و ذینفوذی چون وال استریت، آمازون، فیس بوک و گوگل طرفداران پر وپا قرص هیلاری بودند.

او که عادتا می بایست یک فرد مردمی باشد، در اثر حمایت این سازمان ها و نظایر آن به ثروتمندی بی خبر از غم مردم تبدیل شده بود که با در اختیار داشتن منابع مالی و انسانی بیشمار، سعی در کنترل افکار عمومی و رسانه ها داشت.

در مقابل، مبارزات انتخابات ترامپ بطور بی سابقه ای، در جهت عکس نظام پذیرفته شده بود.

ترامپ در کازار انتخاباتی خود، صریحا از مشکلات و مسائل نژادی، مهاجرت های غیرقانونی، مهاجران بالقوه خطرناک و کاهش مالیات ها سخن می گفت. اینها مواردی است که تا ژرفای قلوب مردم کوچه و بازار رسوخ می کرد و باعث جلب توجهشان می شد. در برابر، هیلاری چنان از متن جامعه به دور افتاده بود که حتی در یک سخنرانی، طرفداران ترامپ را مردمی رقت انگیز و اسف بار توصیف کرد. این سخن چونان خنجری بر دل های پریشیده مردی که از نظام مستقر حاکم بستوه آمده بودند فرود آمد. به طوری که بسیاری از طرفداران ترامپ، شعار: «من هم رقت انگیز هستم»! را برگزیدند و برچسب آن را بر سپر اتومبیل های خود نصب کردند.

به دیگر بیان، در برهه ای از زمان، طرفداری از ترامپ، نماد مردمی بودن و مبارزه با نظام حاکم گردید.

بسیاری تصور می کردند ترامپ مکزیکی ها و سیاهان و مسلمانان را رنجانده است ولی آمار بعدی نشان داد که گروه کثیری از ایشان به وی رای دادند.

حقیقت آنست که نسل سوم مکزیکی ها کمتر از ساکنان مالیبو و سانتامونیکا از هجوم مهاجران غیرقانونی بر جامعه شان نمی ترسند، گروه کثیری از سیاهان و مسلمانان نیز قلبا به سخنان ترامپ باور داشتند و او را به عنوان یک نماینده مردمی بیش از یک بانوی کاخ نشین می پسندند.

در هفته های واپسین، هیلاری از پیروزی خود به یاری سیاهان، زنان و هم جنس گرایان دم می زد، بی آنکه توجه داشته باشد با این عمل، آمریکائیان را با رنگ و جنسیت و گرایش های جنسی شان انگ می زند و آنها را از هویت واحد ملی شان جدا می کند.

حتی در زمانی که پرزیدنت اوباما هم به یاری هیلاری آمد، نتوانست این واقعیت تلخ را که بدهی های آمریکا در ظرف هشت سال دو برابر و به مبلغ نجومی 20 تریلیون دلار بالغ شده است، پنهان یا انکار کند!

رئیس کمیته حزب دموکرات، (دانا برازیل) سؤالات مناظره را در مراحل مقدماتی به طور مخفیانه در اختیار هیلاری قرار داد و پس از آنکه لو رفت، از هیچکس پوزش نخواست.

موارد فوق یادآور ترفندهای کثیف دوران نیکسون است. هفته های متمادی، رسانه ها از قول نظرسنجان، هیلاری را با چندین امتیاز، برنده انتخابات می دانستند و سعی در شستشوی اذهان مردم داشتند، در حالی که فقط معدودی از رسانه ها نظیر لوس آنجلس تایمز از یک رقابت تنگاتنگ خبر می دادند.

زمانی که یکی از مفسران، اعلام داشت که اکثریت اقوام لاتین و سیاهان طرفدار ترامپ هستند، گروه های ذینفوذ سیاسی او را لعن و طرد کردند و نظرش را بی اعتبار خواندند.
باید توجه داشت که طرح بیمه ملی (اوباما) چنان باعث افزایش هزینه بیمه برای مردم شده است که وعده ترامپ به لغو آن در روز اول ریاست جمهوری اش، بسیار بر دل مردم آمریکا نشست.

کوتاه سخن! دنیا در تب و تاب است. ظهور عناصر تروریستی و حکومت های خلق الساعه نظیر داعش، طالبان، بوکو حرام و غیره، یکسره جهان را دچار طوفانی بی سابقه کرده است. دول غربی هم تازیانه سبعیت این گروه ها را به تدریج درک و گزش آن را بر گرده خود احساس می کنند.

همپای دولت آلمان و بسیاری از دول غربی دیگر که در سیاست مهاجر پذیری خود تجدید نظر می کند، آمریکا هم از این مسیر بدور نمی افتد. اگر گروه های تروریستی با ارعاب وحشت و قساوت، به کشتار مردم بی گناه می پردازند، ملل غرب نیز ناگزیرند در برداشت های خود از تمدن و دموکراسی و آزادمنشی تجدید نظر کنند و قلدران و قلندرانی مثل دانالد ترامپ را به رهبری برگزینند. در چنین اوضاعی، انتخاب رهبرانی نظیر ترامپ در آمریکا، پوتین در روسیه و دوترتر در فیلیپین نباید باعث اعجاب شود.

حکومت های معتدل و دموکراتیک غرب هم در اثر تحولات غیرمترقبه ای که در سیاست بین المللی پیش آمده و بتدریج به این نتیجه رسیده اند که با نزاکت نمی توان با خشونت و سبعیت مبارزه کرد.

البته به باور نگارنده، بسیاری از مطالبی که ترامپ در مبارزات انتخاباتی خود عنوان کرده است، صرفا جنبه تبلیغاتی داشته و در عمل قابلیت اجرا ندارد. بسیاری از خوانندگان بخاطر دارند که جرج بوش پدر در مبارزات انتخاباتی خود قول داده بود به مالیات ها نیفزاید و باراک اوباما هم وعده بستن زندان گوانتاموبی در کوبا را به کرات داده بود.

ولی هیچیک نتوانستند به وعده خود وفا کنند. اصولا دانالد ترامپ بعنوان یک سرمایه دار خوشگذران و مجری شوهای تلویزیونی، ممکن است تظاهر به خشونت و اعمال زور کند ولی در عمل مرد این میدان نیست. افزونتر، نظام کنترل و موازنه ای که ساختار سیاسی قضائی و حکومتی آمریکا تشکیل می دهد، به هیچ مقامی اجازه اقدامات خودسرانه و انقلابی را نمی دهد. به باور ما، آینده نشان خواهد داد که ترامپ هم نظیر سایر رؤسای جمهور پیش از او، نقش محدود و مشخصی در تعیین سیاست های حقوقی و حکومتی کشور خواهد داشت و نباید طرح های انقلابی او را چندان جدی تلقی کرد!

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription