امروز که این یادداشت را می نویسم چهارم اکتبر است و قیمت یک تک دلاری در ایران 3600 تومان است. روزی که مجله ی «فردوسی امروز» به دست شما برسد، خدا می داند دلار چه قیمتی خواهد داشت. به عبارتی دیگر، ریال ایران در سراشیبی سقوط در چه مرحله ای قرار خواهد داشت.
طلیعه ی این فروپاشی اقتصادی، از سال ها پیش نمایان شده بود. از آن ایامی که رئیس جمهور اسلامی سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد و خواست که پول نفت مستقیم برود سر سفره های مردم، دست از کار و زندگی برداشت و در سفرهای داخلی، با چندین کیسه ی زباله ی پر از اسکناس بی ارزش دل رأی دهندگانش را خوش کرد. البته این یکی از پیش درآمدهای سقوط بود.
با توسعه ی غنی سازی حتا در آشپزخانه ی خانه ها توسط جوانان چهارده پانزده ساله از یک سو و تهدید به نابودی یک کشور دیگر، جهان را از بمب اتمی و احتمالی ترساند و محاصره ی اقتصادی را به جان ملت خرید. به هر حال مجموعه ی عظیم و متنوعی از عوامل مدیریت جهانی! سبب شد تا محاصره اقتصادی روز به روز تنگ تر شود و کار به جایی برسد که نوشداروی جمهوری اسلامی به جام زهر تبدیل شود. مبارکشان باد!
حیرت آور این است که هیچ مقامی از میان حاکمان جمهوری اسلامی نمی خواهد یا نمی تواند به مشکل پیش آمده، نگاه درستی داشته باشد. اظهار نظرها و ارائه ی راه حل های حکومت اسلامی که در سایت رادیو فردا درج شده است در عین مضحک بودن خون به دل هر ایرانی نگران فردای وطن می کند.
فقط از یک گزارش خبری سایت رادیو فردا چهار پنج عکس العمل مقامات را برایتان بازگو می کنم تا همگان بدانند که حکومت اسلامی چندی است بر زمین افتاده و دریغا کسانی که این جسد را از زمین بردارند و دفن کنند.
ـ پور محمدی رییس سازمان بازرسی کل کشور فرموده اند که: فقط 22 نفر در ایران سبب گرانی ارز هستند. از نظر نامبرده ارزش پول مملکت به هیچ عاملی ربط ندارد الی بیست و دو نفر که می خواهند دلار را گران تر از آنچه که هست بفروشند!
یعنی اگر امروز بانک مرکزی چند میلیارد دلار وارد بازار کند و دلارها را به عنوان مثال در مقابل پانصد تومان به مردم بفروشد باز هم مردم به آن بیست و دو نفر خیالی مراجعه می کنند و بابت هر دلار سه هزار و ششصد تومان با رضا و رغبت پرداخت می کنند.
ـ غضنفری وزیر صنعت ، معدن و تجارت راه حل آسان تری پیشنهاد کرده است وی گفته است که: نیروهای امنیتی باید در بازار ارز دخالت کنند!
این جناب وزیر صنعت، معدن و تجارت هنوز نمی داند ارزش پول هر کشور رابطه ی مستقیم با تولید داخلی کشور دارد. امنیت اقتصادی، توسعه ی سرمایه گذاری و نهایتاً روابط گسترده ی بین المللی است که می تواند ارزش افزوده را به وجود آورد.
این ها هیچ کدام نبوده، اقتصاد کشور ورشکسته شده، ارزش پول ملی پایین آمده، حالا جناب وزیر توقع دارند که نیروهای امنیتی چند نفر را که دلار را به قیمت واقعی روز خرید و فروش می کنند دستگیر و محاکمه و اعدام کند تا وضع اقتصاد خوب شود!؟
ـ اسماعیل احمدی مقدم فرمانده نیروی انتظامی خواستار تشکیل ستادی شده که با اخلالگران ارز مبارزه کند!
این طفلک نمی داند که بزرگ ترین اخلال گر در امور ارز «رهبر معظم» است که می خواهد و یا ادعا می کند که یک کشور چند میلیونی را باید محو و نابود کرد. معاون این «اخلال گر بزرگ» رییس جمهور مملکت است که کارشناسان اقتصادی را به زندان می اندازد و دلارها را در کیسه ی زباله به این طرف و آن طرف دنیا می برد تا بلکه بتواند آخرین متحدان و دوستان دم مرگ را نجات دهد.
همین اسماعیل احمدی مقدم از آنجایی که فرمانده نیروی انتظامی است و کار «شبیخون زدن» را خوب می داند، اظهار نظر کرده که «مقدار زیادی دلار و طلا در خانه های مردم جمع شده که این اثرات نامطلوب را به وجود آورده اند». ایشان ضمن شب ها که از کار روزانه به خانه اش برمی گردد با همسرش، درد دل می کند که: بله خانم مملکت صاحب نداره! اگه دست منو باز بگذارن خانه به خانه جست ـ و ـ جو می کنم و همه ی طلاها و دلارها را از خانه ها جمع می کنم! اما می سپرم به بانک مرکزی و می گویم بفرما. این هم دلار که کمیاب شده بود!؟
حرف های رییس جمهور را هم همه شنیدیم. ایشان هم معتقد است که بیست و دو نفر با تلفن دستی، ساعت به ساعت قیمت دلار را بالا می برند. این آقایان با موبایل با هم تماس می گیرند و می گویند 500 تومان ببر بالا! بعد هم دلار 500 تومان گران می شود.
این آقای رییس جمهور نمی داند که بیست و دو نفر موبایل به دست به این آسانی قیمت ماست را هم نمی توانند حتا یک تومان تغییر بدهند و قیمت هر کالایی در ارتباط با قانون تغییر ناپذیر عرضه و تقاضاست.
ولی حالا خودمانیم . ما باید از خودمان بپرسیم که ما چه گونه مردمانیم که این قبیل افراد سی و سه سال است که برما حکومت می کنند!
اما نباید عجولانه قضاوت کرد. ما مردم از خود چهره ای پرتوان تر و پرافتخارتر، در طول تاریخ نشان داده ایم. پاک کردن سرزمین ایران از این دیوانگان و شیطان صفتان نه اولین وظیفه ی تاریخی این ملت است و نه آخرین آن!