در برزیل ، باخت بدون سرشکستگی

by حبیب روشن زاده

اشاره: بنا به دعوت ما دوستمان «حبیب روشن زاده» که سوای تبحر در گزارش مسابقات ورزشی خود به نوعی کارشناس ورزش و بخصوص فوتبال است، در مورد حضور ایران در مسابقات جهانی فوتبال 2014 برزیل، نظر خود را در اختیارمان گذاشت و ضمن تشکر از این دوست گرامی از سایر دست اندرکاران، پیش کسوتان و فوتبالیست های نامدار میهن مان دعوت می کنیم که آنها نیز در مورد فوتبال ایران به طور کلی و مسابقات اخیر اظهار نظر نمایند که ممنون آنان خواهیم بود. «سردبیر»

شکست اگر دل من به فدای چشم مستت

سرخم می سلامت شکند اگر سبویی

با انسجام ولی دفاعی

جام جهانی فوتبال 2014 برای تیم ملی ایران پایان یافت و بچه ها طبق سنت سه بازی انجام دادند و به خانه بازگشتند. حتی نتایج هم تقریبا سنتی بود. دو شکست و یک مساوی و کسب یک امتیاز . البته یک تفاوت با جام 1998 داشت که در آن جام ایران با پیروزی مقابل آمریکا، 3 امتیازی شده بود. در آرژانتین 1978 هم ما یک امتیاز گرفتیم در آلمان 2006 به همچنین. درباره بازی های ایران در برزیل (2014) گزارشگران و مفسران به تفصیل گفته و نوشته اند و من در این یادداشت نگاهی گذرا و کوتاه به آن خواهم داشت. چون بازی های جام به پایان نزدیک می شود، هیجانات فروکش کرده به دور از تعصب می توان به آن نگاه کرد. در تمام تفسیرها و تحلیل ها یک نکته مشترک وجود داشت: و اینکه تیم ایران برای جام جهانی دفاعی بسته شده بود. بازی اول همیشه در جام جهانی برای تیم ها مهم است و سه امتیاز آن در حقیقت کپسول روحیه و اطمینان بخش است. از سوی دیگر چون بازی اول است این احتمال وجود دارد که تیمی دچار بی نظمی و به هم ریختگی شود. تیم ملی ایران در مقابل نیجریه اینگونه نبود و با انسجام بازی کرد ولی دفاعی به میدان رفته بود. تفکر سرمربی چنین حکم می کرد. در حالیکه دیدیم ایران اگر در حمله نیز طرح و برنامه ای کامل می داشت ، می توانست دروازه قهرمان آفریقا را بازکند که چنین نشد. نیجریه تیمی نبود که ایران نتواند از آن عبور کند.

مساوی حق ما بود!

ایران در بازی دوم در مقابل آرژانتین دفاعی ترین چهره خود را به نمایش گذاشت با نظم بسیار. این بازی اول مقابل نیجریه نبود که احتیاط کند. با آن که هدف گل نخوردن و نباختن بود دیدیم جسارت حمله را هم به خود می داد. ولی چون دفاعی به میدان فرستاده شده بود برنامه سیستماتیک و طراحی شده ای برای حمله نداشت. در طول بازی چه مقابل نیجریه و چه در برابر آرژانتین بارها اتفاق افتاد درون محوطه 18 قدم ایران چهارده پانزده بازیکن در هم می لولیدند که این فرصت پاسکاری را از تیم می گرفت و در نتیجه دفع توپ را به دنبال داشت.

«کی روش» سرمربی ایران روی آرژانتین شناخت کامل داشت و تو گویی در شش ماه گذشته تمام توان خود را برای مقابله با یاران «لیونل مسی» به کار گرفته بود. همه کوشش خود را برای این بازی به کار برده و موفق هم بود: فقط دفاع و اینکه گل نخورد و استفاده از فرصت ها برای ضد حمله.

آرژانتین در برابر دفاع ایران زجر کشید و اگر آن حرکت استثنایی «لیونل مسی» نبود چه بسا ایران امتیاز هم می گرفت . دیدیم آرژانتین تیمی نبود که نتوان به آن گل زد. نیجریه دوبار دروازه آرژانتین را توسط «احمد موسی» باز کرد گرچه 3 – 2 بازنده شد.

میلیون ها ایرانی با گل دقیقه 91 لیونل «مسی» به ایران دلشان شکست ، زیرا حداقل مساوی در آن بازی حق ایران بود که به آن نرسید.

وای اگر آن «ضربه سر قوچان نژاد» در دقیقه 52 درون دروازه آرژانتین قرار می گرفت چه میشد...؟!

اما اگر ما آرژانتین را می بردیم چه اتفاقی رخ می داد؟ مردم به خیابان ها می ریختند و شادی می کردند. ایران «جهان فوتبال» را تکان داده بود و بسان زلزله 7 ریشتری تیتر اول رسانه های دنیا بود. چه بسا به مرحله دوم جام جهانی راه می یافت و ...

اما قبول کنیم اگر چنین اتفاقی رخ می داد یعنی اگر بر آرژانتین پیروز می شد فوتبال ایران به بیراهه می افتاد!

تا یادم نرفته این را هم اضافه کنم ایران 37 سال پیش در جشنواره رئال مادرید که در اسپانیا برگزار شد ایران به عنوان قهرمان آسیا به آن دعوت شده بود با تیم ملی آرژانتین بازی کرده و 1-1 شده بود. (با گل محمد صادقی)

اما در جام جهانی 2014 برزیل اینکه ایران در مقابل آرژانتین منظم ترین بازی دفاعی تاریخ خود را انجام داد یک سوی قضیه است. سوی دیگر آن این است که فوتبال ایران با فوتبال آرژانتین خیلی فاصله دارد. از نظر استعداد و مهره ها ممکن است این اختلاف زیاد نباشد ولی از نظر سازمانی و ساختاری فاصله بسیار است. به فوتبال ایران در مقایسه با تیم های آمریکایی  جنوبی باید دقیق تر نگاه کرد. ولی آنچه بچه های تیم ملی در برابر بازیکنان آرژانتینی انجام دادند قابل ستایش است و باید به آنها نمره بالا داد.

تکرار یک اشتباه!

پیش از آن که درباره بازی ایران/بوسنی در جام جهانی بنویسم بد نیست اشاره ای به گذشته داشته باشم: اولین دیدار تیم های دو کشور در شهریور 1372 در تهران برگزار شد که حدود هزار نفر در ورزشگاه آزادی بازی را تماشا کردند. هنوز بوسنی به عضویت «فیفا» درنیامده بود. (سه سال بعد عضو فیفا شد). دیداری که صفحه نخست تاریخ فوتبال ملی بوسنی به حساب می آید.

بوسنی هنوز درگیر جنگ بود و بنیاد جانبازان ایران از این تیم دعوت کرده بود به تهران بیاید. در آن دیدار بوسنیایی های قرمزپوش موفق شدند شاگردان علی پروین را 1-3 شکست دهند. روز بعد کیهان ورزشی تیتر زد: «شکست در تصور زنگ تفریح»! این اولین و آخرین باری بود که بوسنی بر ایران پیروز شده. پس از آن دو تیم چهار بار دیگر در دو کشور با یکدیگر روبرو شدند که حاصل آن 3 بُرد برای ایران بود و یک بازی هم مساوی شد.

آخرین باری که ایران بر بوسنی پیروز شد پنج سال پیش بود که نتیجه 2-3 به سود ایران رقم خورد در سارایه وو. (1388).

... و حالا در جام جهانی 2014 دو کشور به مصاف یکدیگر رفتند.

از زمانی که ایران و بوسنی به حکم قرعه قرار شد در جام جهانی رویاروی یکدیگر بسیاری ایرانیان روی سابقه، حریف را به عنوان حریفی بازنده به حساب گذاشته بودند رویای بوسنی مغلوب وقتی افزایش

 

پیدا کرد که بوسنی در دوبازی اول مقابل آرژانتین و نیجریه شکست خورد و عملا حرف شده به حساب می آمد و می گفتیم بوسنی در مسابقه با ایران دیگر انگیزه ای ندارد که بجنگد . باید به این نکته هم اشاره کنم که ایران در مورد بوسنی در جام جهانی 2014 همان اشتباهی را مرتکب شد که در سال 1978 مقابل پرو. در آن سال در آرژانتین همه فکرمان روی هلند و اسکاتلند متمرکز شده بود و اصلا «پرو» را به

به هم ریختگی در فوتبال کشور

یادمان باشد از یازده بازیکن بوسنیایی که در مقابل ایران توپ می زدند ده نفرشان در باشگاه های طراز اول جهان به ویژه اروپایی بازی می کنند.

پس باخت به بوسنی یک نتیجه طبیعی بود. گرچه حذف ایران و بخصوص شکست در مقابل آرژانتین در آن بازی به یاد ماندنی همه ما را دل شکسته کرد. ولی یک واقعیت را در نظر بگیریم که فوتبال ایران با تیم ملی درست نمی شود. آنچه را که «کی روش» انجام داده در قلمرو تیم ملی بوده نه در ساختار فوتبال کشور.

فوتبالی که از صدر تا ذیل آن اطلاعاتی /امنیتی است و بسیاری افراد فاسد کشور هر کدام یک گوشه آن را چسبیده اند با تیم ملی درست نمی شود.

کل فوتبال ایران به دست «سرداران» افتاده. سیاسی ها هم خود را به آن آویزان کرده و می کنند ، چون فوتبال هم پول است هم شهرت، هم سکوی پرش! و برای جمهوری اسلامی وسیله کنترل، 16 سال پیش وقتی تیم ملی ایران با گذشتن از سد تیم ملی فوتبال استرالیا در ملبورن به جام جهانی 1998 فرانسه راه یافت و مردم به خیابان های شهرهای ایران ریختند و آنچنان کردند که سپاهی را روی سقف ماشین به رقص واداشتند، آقایان «دوزاری»شان افتاد! و خود را داخل بازی کردند. سکان فوتبال را ششدانگ در اختیار گرفتند: از جابه جایی مربیان باشگاهی گرفته تا تعیین روسای هیئت های فوتبال در کل کشور و نشاندن یک سردار در رأس سازمان لیگ ایران... برگردیم به تیم ملی و جام جهانی. بازیکنان تیم ملی ایران تک تک شان با همه وجود برای تیم بازی کردند. باید تلاششان را ستود. هیچکدام از ترس آسیب دیدگی و از دست دادن بازی های باشگاهی کم فروشی نکردند. چه داخلی، چه لژیونی.

توان مربی پرتغالی   

توان سرمربی پرتغالی تیم ملی هم همین است. چه ماندگار باشد چه برود. طی سه سال گذشته انضباط ویژه ای را در تیم حاکم ساخت. تیمی با دیسیپلین به میدان فرستاد. بازیکنان هر کدام بر اساس وظایفی که او به آنان محول کرده بود عمل کردند. نه یک قدم جلوتر نه عقب تر. بازیکنان خودسری نکردند و تمام دستورات مربی و کادر فنی را اجرا کردند. «کی روش» به باشگاه ها باج نداد. اهل باندبازی نبود بازیکن را بدون توجه به رنگ پیراهن باشگاهش به تیم ملی دعوت کرد. او از خارج بازیکن وارد تیم ملی کرد. مربی ایرانی جرأت اینکار را نداشت زیرا سایه سپاه پاسداران و اطلاعاتی ها را بر سر خود می دید. کی روش قراردادش را با فدراسیون شش میخه کرده و اختیار تام داشت و اجازه دخالت نمی داد.

کی روش را به نوعی می توان در تیم ملی ایران یک دیکتاتور نامید که اجازه نمیداد بازیکن روی حرفش حرف می زند و بازیکن سالاری جایی نداشت.

نمونه آن مسئله مهدی رحمتی دروازه بان شماره یک سابق تیم ملی ست. هرچه کردند و واسطه شدند گفت: «او را به خاطر تمرد کنار می گذارد و تا زمانی که او رهبر تیم ملی است رحمتی جایی ندارد! «کی روش» در این زمینه خصوصیات زیادی دارد.

به خاطر دارم در جام جهانی 1998 فرانسه وقتی جلال طالبی سرمربی تیم ملی، در مسابقه با آمریکا خداداد عزیزی را تعویض کرد، این بازیکن ناآرام در اعتراض به این تعویض چه کرد و چگونه به رختکن رفت. شما یک نمونه از این نوع اعمال را در دوران حاکمیت کی روش در تیم ایران پیدا نمی کنید. حتی ندیده ایم بازیکن تعویضی هنگام خروج از زمین اخم کرده باشد.

یادگار ماندنی سرمربی!

این ها همه خصوصیات کی روش است که از آن یاد خواهد شد. اما این مربی بعد از خود چه یادگارهای ماندگاری خواهد داشت؟ در طول تاریخ هفتاد هشتاد ساله فوتبال ایران و عمر فدراسیون ده ها مربی خارجی به کشور آمده و سکان رهبری تیم های گوناگون را به دست گرفته اند. ولی هیچکدام یادگار ماندگاری به جای نگذاشتند.  به جز «رایکوف» مربی اهل یوگسلاوی . هنوز که هنوز است نسل دهه چهل ایران از رایکوف یاد می کند که چگونه روح تازه ای در کالبد فوتبال ایران دمید که ماندگار شد. از نعلچگر که یک بچه 12 ساله بود و رایکوف او را کشف کرد تا جواد قراب، مهدی حاج محمد، نصرالله عبداللهی، حسن روشن و ... ده ها بازیکن دیگر سئوال کنید همه معتقدند رایکوف در فوتبال ایران تاثیر گذار بود و آن را متحول کرد.

اینک سئوال اینست: یادگار ماندگار «کی روش» چه خواهد بود؟ چه با حقوق سالانه 5 میلیون دلار بماند چه نماند! که جای دیگری هم چنین پولی را به او و دستیارش نخواهند داد. حساب نمی آوردیم و اینجا در برزیل نیز چنین کردیم.

 

در آن سال به پرو 1-4 باختیم اینجا هم به بوسنی 1-3. گذشته از این تیم ملی ایران همانطور که قبلا اشاره کردم در برزیل برای بازی های دفاعی بسته شده بود. «کی روش» شش ماه فقط روی دفاع ایران کار کرده بود و انصافا در این زمینه باید بهترین نمره را به او داد. ولی تیم ایران در جام جهانی 2014 برای خط حمله برنامه خاصی نداشت. مگر ضدحمله های مقطعی. این یک سوی قضیه بود. سوی دیگر آن، این تصور که اولا بوسنی دیگر انگیزه ای ندارد و حذف شده است، ثانیا در 15 سال اخیر ما هرگز در بازی های دوستانه به بوسنی نباخته ایم. گذشته از این تیم ملی ایران برای پیروزی بر بوسنی با انگیزه است، انگیزه صعود. تیم ایران گذشته از مسئله چهارچوب دفاعی که می خواست از آن خارج شود ولی قدرت و توان آن را نداشت، قدرت بدنی اش نیز به خاطر دو بازی سنگین پیشین تحلیل رفته بود. ضمن آن که بوسنی در بازی با ایران چیزی نداشت که از دست بدهد و در نتیجه روان و راحت بازی می کرد.

 

 

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Library