یادداشت هفته: اشکِ تمساح
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چه قدر بدبویی
گفت از عیب خویش بیخبری
زین سبب عیب دیگران جویی
کیهان لندن شماره ۱۴۶۶ - ضربالمثلی هم داریم که «دیگ به دیگ میگوید رویت سیاه ـ سه پایه میگوید صلّ علی» و این هر دو مصداق جهتگیری جمهوری اسلامیاست در قبال وقایع مصر.
وزارت امور خارجه ایران در بیانیهای «کشتار مردم مصر» را محکوم کرده و گفته است «بیتردید رویکرد کنونی تحولات مصر، احتمال وقوع جنگ داخلی در این کشور بزرگ اسلامیرا قوت میبخشد».
کشورهای دیگری هم از آمریکا و اروپا گرفته تا ترکیه و قطر، قریب به همین مضمون دربارۀ وقایع مصر بیانیه صادر و اظهار نگرانی کردهاند. در این میان اما موضعگیری جمهوری اسلامیبا دیگران فرق میکند. چنین دلسوزی از سوی دولتی که خود نمونه و سرمشق سرکوبگری است همانا طعنه زدن سیر است به پیاز.
رویدادهای مصر، همان طور که قبلاً نوشتیم شباهت بسیار دارد با انقلاب اسلامیایران. در مصر نیز مثل ایران، یک جنبش اعتراضی شکل گرفت که هدفش متحول ساختن نظام مدیریت در جهت آزادی و دموکراسی بود. رژیم حاکم که موروث کودتای ۱۹۵۳ به رهبری ژنرال محمد نجیب و سپس برکناری او توسط جمال عبدالناصر بود، گرچه همچنان توسط یک نظامیاداره میشد اما سیرت نظامینداشت. حُسنی مبارک، که مثل شاه ایران در سالهای پایانی سلطنتش از سلامت جسمیبرخوردار نبود واکنش مسالمت جویانهای در قبال معترضان نشان داد. همان سبب شد که جنبش اعتراضی شدت گرفت. مخالفان و معترضان، از هر گروه و طبقه به هم پیوستند، اختلافاتشان را کنار گذاشتند، اعتراضات به انقلاب تبدیل شد، حسنی مبارک بیمار و تنها مانده را از مسند ریاست جمهوری به زیر کشیدند و زندانی کردند. ارتش مصر هم در این قضایا دست به سلاح نبرد، کم و بیش با انقلابیون همراهی نشان داد و در نتیجه، از آسیب انقلاب مصون ماند.
نوبت انتخابات و برقراری دولت جانشین رسید. باز به مانند ایران، روشنفکران درگیر منازعه شدند و در حالی که میتوانستند دولتی دموکرات، با آرمانهای ترقیخواهانه بر سر کار آورند ابتکار عمل را از دست دادند. در نتیجه جمعیت اخوان المسلمین ـ پدرخوانده فدائیان اسلام ـ که سهم کمتری در انقلاب داشت برنده انتخابات شد و محمد مُرسی، یکهالوتر از مهندس بازرگان را بر مسند ریاست جمهوری نشاندند.
دولت محمد مرسی، برخلاف ظاهرش یک دولت ائتلافی نبود. یک دولت ارتجاعی دست نشاندۀ اخوان المسلمین بود که اگر بر سر کار باقی میماند مصر سرنوشتی چون همسایهاش سودان پیدا میکرد. مصر هم مثل ایران، خوشبختانه کشوری نیست که جامعۀ عقب مانده و آمادۀ پذیرش حکومتی از نوع سودان و سومالی داشته باشد. مردم مصر از آنچه که بر ایران گذشته بود پند گرفتند و پیش از آن که دست و پایشان در زنجیر استبداد و ارتجاع بسته شود علیه حکومت تمامتطلب اخوان المسلمین قیام کردند. ارتش مصر، زمانی وارد معرکه شد که میلیونها مصری در تظاهرات گسترده خواستار تغییر اوضاع و جلوگیری از مصادرۀ انقلاب بودند. طبیعی است که اخوان المسلمین تن به مدارا و مصالحه نمیدادند و جز با زور ارتش، که هنوز قدرتش را حفظ کرده بود، قدمیبه عقب نمینشستند.
در مرحلۀ بعدی نیز، که با کمال تأسف به زد و خوردهای خونین روزهای اخیر کشیده است، باز خیره سری اخوان المسلمین و خودداری آنها از نشستن بر سر میز مذاکره و تداوم سنگربندی در خیابان و کوچه بود که راه بر حل و فصل مسالمت آمیز معضلات و تدارک انتخابات آزاد، با مشارکت همۀ گروهها بست و باقی ماند یکی از دو راه: تسلیم شدن به فشار اخوان المسلمین که خواستار بازگشت محمد مرسی به کاخ ریاست جمهوری بودند یا بیرون راندن آنها از میدان.
پاسخ گفتن به درخواستهای سیاسی با گلوله را بدیهی است که انسانهای آزاده و جوامع دموکرات نمیپذیرند و محکوم میکنند ولو طرف مقابل راهی جز این باقی نگذاشته باشد. اما این موضعگیری از سوی رژیمیکه خود مظهر مجسم سرکوبگری است مرغ پخته را هم به خنده وا میدارد.
رژیم تهران، در حالی کشتار مردم مصر را محکوم میکند که خود شریک کشتاری صدها برابر خشنتر و بیرحمانهتر در سوریه است. دو روز پیش رهبر جمهوری اسلامیبرای بشار اسد پیام فرستاد که قرص و محکم در کنار او ایستاده است و قتل عام ملتی را که از زمین و هوا هدف حملات بیوقفه قرار دارد تأیید و تقویت میکند. مشاور عالی «مقام معظم رهبری» در امور سیاسی نیز گفت رابطه با سوریه از نظر ما جنبۀ استراتژیک دارد. حقا که به قول مستوفیالممالک قُبح از قباحت رفته است!