بنده خدایی زار و نزار ، پیرو کور و معلول و چلاق، خود را به زحمت و عذاب به کنار نهر آبی راکد کشاند و از توبره پاره پوره خود قطعه نانی خشک و کپک زده بیرون آورد و آن را با تلاشی زحمت افزا آن را، چند بار در آب پر لجن فرو برد و سپس به دهان برد و با زجری بیشتر آن را با دو سه دندانی که در دهانش داشت، چندین تکه کرد و به سختی فرو داد. سپس در سینه کش افتاد و غلطید و روی به آسمان کرد و گفت: خدایا شکر!
عابری که حال او را به نظاره ایستاده بود، به استهزا گفت: خداوند مگر در حق تو که هم کور و شلی، هم معلولی و چلاق و تنی بیمار و رنجور داری چه رحمتی کرده است که نان خشک در آب پرلجن فرو می بری و در دهان بی دندان می گذاری و به زحمت به شکم می فرستی و شکر خدا را هم به جای می آوری؟!
مرد مفلوک سرزنش او را بی جواب نگذاشت و گفت: اگر خدا به همه چیز آگاهست (که هست) و از مکنونات بندگان خود خبر دارد می داند که این «خدایا شکر» خشک و خالی من، از صد فحش و ناسزا هم دلخراش تر و موهن تر است!
صد البته چنین لحنی را حتی بندگان خدا هم که در معرض چنین محبت های به ظاهر موجه و دو پهلوی قرار می گیرند، نیز آگاهند چه برسد به حضرت آیت الله خامنه ای که به عنوان نماینده الله در روی زمین، مرتب با خداوند قرار و مدار دارد! و با امام زمان نیز شب و روز در حال مشاوره است! و یک سپاه از امداد غیبی هم دم به ساعت اتفاقات نامرئی و خبرهای مخفی و دست اول را به عرض ایشان می رساند! به غیر از این که رهبر «باقرالعلوم»اند و همه جماعت را توی جیب لباده اش می گذارند و در فترت حضور ذهن ایشان همین بس که هر چاچولباز و بیضه مالی را در حین عملیات و دستمال به دستی، متحیر و مات و مبهوت می دارند و خوب می دانند همه آنانی که مجیز ایشان را ریسه می کنند و عظمت و تعالی نامبرده را نعره می کشند تا به آسمان هفتم هم برسد و خداوند این «دردانه الهی» را، از آفات محفوظ و در عین سلامت و عافیت و هم چنین قدرت و شوکت باشند!! گرچه در واقع حرف ته دل جماعت آن باشد که می خواهند سر به تن نامبرده نباشد و همه آن دعا و ثناها از صدتا فحش ناموسی و غیرتی ، شخصی و فامیلی به ایشان، بدتر است!
همچنان که زمانی گزافه هایی چون «عمرمنی خمینی، جان منی خمینی، روح منی خمینی» آن پیر فرتوت در آینه قدی منزل، در جبین خود عمری بس طولانی و مثل زدنی چون «عمر نوح» می دید و همه تمهیدات پزشکی را نیز برای این امر در کنار خود فراهم کرده بود ولی امام مسلمانان جهان چندان امان نیافت که یک دهه بیشتر شاهد منجلابی باشد که به عنوان «انقلاب الهی» مردم مسلمان را به کام خود فرو برد و در قعر گل و لای و لجن دفن اشان کرد!
«آقا» ولی فقیه شیعیان و رهبر مسلمانان جهان – که ذوب شدگان در وجوهات اهدایی ایشان، هزار خلعت زیبا بر خلقت نازیبای معظم له می بندند – البته جای خود دارند!
به قول سعدی علیه الرحمه: به آدمی نتوان گفت ماند این حیوان / مگر دراعه و دستار و نقش بیرونش/. بگرد در همه اسباب و ملک و هستی او/ که هیچ چیز نبینی حلال جز خونش/.
ابلهی و بلاهت است آخوندی بی مقداری را که فرصتی برای قبضه کردن قدرت یافته و تمام اسباب قلدری در اختیارش هست - و تمامی امکانات فرمانروایی را در حد حکام زمینی برای خود فراهم و در ید قدرت دارد - هم چنین با توسل به اقوال واهی و ادعاهای خیالی یک سره حاکمیت خود را آسمانی کند و هم چنین فردی غایب و موهوم و تقدیس شده عوام را در عالم غیب در خدمت خود و یاری دهنده افعال و اعمال جنون زده خویش معرفی نماید ولی با مرد رندی و شارلاتانی پادوی خود را که در حد یک «بچه مرشد» معرکه گیری است به دروغ و ریاکاری ، صاحب قدرت اصلی و قانونی معرفی کند تاپشت این حصار مقوایی و مقام کاغذی ، خود را از لعن و نفرین علنی «امت همیشه در صحنه» وهم چنین پرتاب کلوخ پاره و سنگ و لنگه گیوه لعن و نفرین و نفرت خلایق محفوظ و مصون بدارد!
به قول معروف: تا اَبله در جهان است، مفلس در نمی ماند آن هم مفلسی مثل «محمودک» که تا پیش از رسیدن به مقامات و ریاسات! جماهیر القاطی و الپاطی السلامی و احراز مأموریت پادویی دم و دستگاه عریض و طویل مقام رهبری، که تاپاله را عوض نون تافتون می گرفت و اخ تفو عوض پنج زاری های دوره پادشاهی ...!
چنین که عذاب فلاکت و بدبختی موجود مردم را نیز به ناچار مثل طوق لعنت به گردن گرفته ها و به حدی که وی را عاصی کرده و به ستوه آورده ولی حاشیه نشینان، لگدپرانی از سردرد و عذاب «محمودک» را حمل بر چموشی الاغی، وی به حساب می آورند.
محمودک و چموشی هایش!
با تصویب سیستم کوپنی در ایران که شامل برنج ، روغن و گوشت خواهد شد ، کشورمان بدین ترتیب از جمله معدود کشورهای جهان است که دچار بیشترین گرفتاری هایی است که معمولاً از شرایط ویژه دوران جنگ است و نظیر زمانی است که کشوری مورد تهاجم اجنبی قرار می گیرد. در حالی که بیشتر این گرفتاری ها که ملت ما را اسیر خود کرده است از حاکمیت احمدی نژادی و کل رژیمی است که بیشترین ثروت را در اختیار دارد ولی تحت سیاست هایی که به هیچ وجه منطبق با موازین انسانی و شرایط جهانی، میثاق های بین المللی - و هم چنین تفاهم ملی نیست - فقر و بدبختی را همراه با حاکمیت پلیسی و پادگانی، اختناق و افزایش بازداشت های غیرقانونی و اعدام های بی وقفه به مردم ایران تحمیل کرده است.
سوای سیاست های پر اشتباه و گمراه کننده حکومت اسلامی که مبنی بر تشنج آفرینی در کشور دخالت در سیاستگذاری های منطقه است که دامنه آن به صورت تهدیدات اتمی ، موجب تحریم های گسترده جهانی شده است –بیشترین مسایل مردم ما حاوی آن تعداد از مواد و بندهایی از قانون اساسی رژیم جمهوری اسلامی است که بر اساس آن موجب تنش و مشکلات در داخل کشور و در زندگی شهروندان، اقلیت های قومی و مذهبی شده است و متأسفانه بخشی از آن به صورت وظایف ارگان، بنیادها و نهادهای انقلاب اسلامی از جمله سپاه پاسداران درآمده است که خود را موظف می بیند به نام صدور انقلاب اسلامی در جریانات و سیاستگذاری های منطقه ای دخالت کنند و پرسنل مسلح خود را به بعضی از کشورها اعزام دارند و خود را درگیر برخوردهای نظامی (نظیر سوریه و لبنان) سازند و بودجه هنگفتی از ثروت ملی مردم ایران را صرف این ماجراجویی های جنگی ، جاسوسی نمایند و جان افراد ایرانی را (گیریم از پرسنل سپاه پاسداران و بسیج) قربانی این سیاست های غلط و مخرب حاکمان کنونی ایران سازند و یا بیشترین امکانات مالی مملکت را - به جای تسهیل گرفتاری های داخلی مملکت و رفع مشکلات عمومی و تأمین مایحتاج مردمی و ایجاد و اشتغال و توسعه آموزش وپرورش - به مصداق تاجر ورشکسته میز و صندلی دکانش را رنگ می کند پول مردم را صرف ساخت و ساز اسباب و ابزار و آلاتی برای تهیه بمب اتمی ، موشک یا دوربرد و هدف های بی حاصل فضایی نماید در واقع حکومت اسلامی را به صورت کاریکاتوری از یک کشور پیشرفته صنعتی، به نمایش بگذارد تا به ملتی گرفتار فقر و بیماری، کمیابی و گرانی کالاهای اساسی و تحمل گرسنگی، فیلم میمونی را نشان بدهد که به فضا فرستاده و بازگردانیده و یا موشکی که تا دوردست ها می تواند پرواز کند و فردا و پس فردا نیز - با فرصت خریدن هایی به نام مذاکرات اتمی - انفجار اولین بمب اتمی خود را با تفاخر به مردم گرسنه نشان بدهد و بر اضطراب و وحشت آنها – بیافزاید که هم اکنون نیز از فردای خود و فرزندانشان بیمناکند که حضرت سعدی گفته است: «هندویی» نفت اندازی همی آموخت . حکیمی گفت ترا که خانه نئین است بازی نه این است»!
در جهان، در آفریقا و آسیا ملت های فقیر وجود دارند که دولت هایشان مردم خود را با موازین درآمدهای مملکتی تطبیق داده اند ولی چنان که گفتیم ایران از معدود کشورها و شاید تنها کشور نفت خیز جهانی است که مردم آن در غرقاب فقر و گرفتاری های ناشی از آن غوطه می زنند.
چنین وضعیتی که به یقین انفجار مخربی را از چند جهت به دنبال خواهد داشت که برای کشور قابل دوام نیست، مگر این که مردم ما با قیام خود علیه رژیم و مخالفتی که به فروپاشی حکومت اسلامی بیانجامد ، تحولات آینده را با کمترین ضایعات پایه ریزی کنند و ضرر و زیان های هنگفت حکومت اسلامی را جبران نمایند که گفته اند: مکن تا توانی دل خلق ریش/ وگر می کنی، می کَنی بیخ خویش/.