قلم رنجه: جمهوری اسلامی سقوط کرد!، از شماره ۱۴۹

by شهرام همایون

«جمهوری اسلامی» ، یعنی آن حکومت قداره بندی که از صبح 22 بهمن پنجاه و هفت نطفه اش بسته شد و در 12 بهمن پنجاه و هشت رسماً به دنیا آمد خیلی زودتر از آنچه که خیلی ها تصور می کردند تمام شد، سقوط کرد و به پایان خود رسید.

جمهوری اسلامی ، نه آن حکومتی بود که خمینی در سال ها و ماه های قبل از انقلاب به مردم وعده اش را می داد و نه آن حکومتی ماند که در روزها و ماه ها و سال های نخست انقلاب، رهبران آن، ادعایش را داشتند.

هنوز نسل من ، خط و نشان کشیدن های جمهوری اسلامی را برای جهان، به خاطر دارد. هنوز طنین جملات تحقیرآمیز رهبران انقلاب و به ویژه دو رهبرش را نسبت به غرب می توان شنید اما با آن که این انقلاب و انقلابیون، از قدرتمندترین سلاح ممکن، که ایدئولوژی مذهبی است، برخوردار بودند اما عمرشان حتی مانند هیچ یک از جریانات مشابه مانند آنچه که در چین، شوروی و یا حتی کره و کوبا اتفاق افتاد، نبود و خیلی بیش از آنچه که تصور می شد، سقوط کرد و مجبور شد مانند انقلابیون مزرعه «قلعه حیوانات جورج اورول» در گذشته ها و گفته های خود دست ببرد و در حقیقت تاریخ را فراموشکار فرض کند و امیدوار باشد که مردم به یاد نداشته باشند که مثلاً جمهوری اسلامی چگونه از رابطه با آمریکا، عربستان، مصر، انگلستان، سخن می گفت و امروز چه می گوید!؟

«جمهوری اسلامی» دیگر آن حکومتی نیست که ادعا می کرد. از مواضع اش سقوط کرده است و از سقوط تا محو نیز راه درازی نیست و باید خیلی زود در انتظار جسدش باشید.

گفتم «جمهوری اسلامی سقوط کرد» آیا حکومتی که روزگاری فریاد می زد «رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم»! یا «آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند»! یا «آمریکا شیطان بزرگ است» زمانی که رسماً و از سوی قدرتمندترین عضوش – ولی فقیه – می گوید: گرچه خوشبین نیستم، اما با مذاکره دو طرفه با آمریکا مخالفتی ندارم. این جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی نیست؟ آیا زمانی که جمهوری اسلامی، هنگام مراسم حج، در خانه خدا، در کعبه، شورش به پا می کرد و رهبرش، رهبران عربستان را فاسد می خواند، همین جمهوری اسلامی است که از پس کارمند مست و مجرم سفارت عربستان برنمی آید که هیچ!هجده نفر را در آن کشور به جرم جاسوسی برای ایران بازداشت می کنند و آقایان جرأت نفس کشیدن ندارند.

وقتی پس از قطع رابطه با مصر - پس از 33 سال وزارت خارجه این جمهوری اسلامی ، به صورت یک طرفه، ویزا برای اتباع مصر جهت ورود به ایران را لغو می کند - ولی در مقابل مصر، نه تنها از ایرانیان برای سفر به مصر ویزا می خواهد بلکه، مسافران ایرانی حتی در صورت دریافت ویزای مصر، و ورود به این کشور هم فقط مجاز به بازدید از اماکن به خصوصی خواهند بود ، آیا این، همان جمهوری اسلامی است.

آیا مگر همین «دستاربند» های جمهوری اسلامی نبودند که گروگانگیری اعضای سفارت آمریکا در ایران را عملی افتخار آمیز می دانستند و آن را نهایت عقل، درایت و هوشیاری عنوان می کردند پس چه شده است که امروز، وزیر امورخارجه همان جمهوری این چنین ذلیل شده است که پس از حمله ی مشابه گروهی به سفارت انگلستان در ایران و قطع رابطه دو کشور، به التماس می افتد که بابا غلط بود! غلط کردیم! آشتی کنید!

برای اثبات سقوط رژیم جمهوری اسلامی تنها کافی است به مصاحبه اخیر علی اکبر صالحی وزیر امورخارجه این حکومت با روزنامه شرق نگاهی بیندازید.  

-مثلاً با آذربایجان تا چندین سال پیش لغو روادید نداشتیم، جمهوری اسلامی یک طرفه لغو روادید کرد.

-شما فرض کنید حضرت رسول الله بودند. چگونه تحمل می کردند؟ می گفتند مبادا به مصری ها ویزا بدهید تا به ایران بیایند؟ می گفتند اول صبر کنید آنها لغو روادید کنند؟

-ما هیچ مشکلی (با انگلستان) نداریم. ما بارها به انگلیس گفته ایم که می تواند کاردارشان بیاید و کارهایش را شروع کند.

خوب با خواندن همین چند سطر آیا شما واقعاً فکر می کنید این جمهوری اسلامی، همان جمهوری اسلامی است؟

می بینید که چگونه از مواضع تهاجمی خود عقب نشسته، می بینید که چگونه به التماس افتاده، می بینید که چگونه تمامی مفاهیم دیپلماتیک، را یک بار دیگر وارونه جلوه می دهد تا بتواند از قعر چاه ، باز تنها با شعار، صدای ادعای قدرت خود را نه به گوش دنیا، بلکه فقط به گوش مردم – در داخل کشور - برساند.

به این ترتیب می ماند، شعارها و مقاله ها و ... که در طی این سی و چهار سال حاکی از «عظمت» جمهوری اسلامی و «خفت دیگران» بوده است . ظاهراً آقایان از هم اکنون دست به کار شده اند و این همان کاری است که هرکس هنگام «سقوط» به آن متوسل می شود اما نه تنها مانع سقوط نمی شود بلکه حرکت آن را تسریع می کند.

یادش بخیر «سریال اختاپوس» ، کار برجسته هنرمند نازنین، پرویز صیاد ، به اشاره به این رنگ عوض کردن ها، مثالی آورد و گفت: شما حتا این شعر را شنیده اید که: نه همین لباس زیباست نشان آدمیت، حالا کافیست تغییر کوچکی در نحوه ی بیان شعر بدهید تا به کلی معنای آن تغییر کند، مثلاً بگویند: نه، همین لباس زیباست نشان آدمیت.

در قلعه حیوانات هم خوانده اید که انقلابیون مزرعه، پس از مدتی ، با افزودن یا کم کردن کلماتی در بیانیه شورای انقلاب چگونه از اصل خود سقوط کردند و اکنون باید شاهد باشید که آقایان برای دست و پا زدن هنگام سقوط، شعارهایشان را به شکل زیر تغییر دهند. مثلاً:

-رابطه با آمریکا را می خواهیم چه کنیم؟ خوب معلوم است باید با این رابطه اسلام را جهانی کنیم.

-آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند. کافیست این جمله را طوری بیان کنید که به شنونده الغاء شود که آمریکا چاره ای جز انتخاب راه درست ندارد و نمی تواند ؛ قادر نیست غلطی انجام دهد.

ملاحظه می کنید چگونه حکومتی که با مغلطه روی کار آمد با گذر از مواضع خود در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و تصور می کند با جعل تاریخ می تواند حافظه مردم را پاک کند. غافل از این که تاریخ نشان داده است ، اگر آنچه بودی نباشی، نیستی! و امروز شاهد نبود جمهوری اسلامی خواهیم بود . اگر حکومتی که هرچه فریاد دارد بر سر آمریکا نکشد، حکومتی که رهبران عربستان را فاسد نخواند، حکومتی که برای رابطه با دنیا به التماس بیفتد. این حکومت ، هرچه که هست، جمهوری اسلامی نیست!

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription