روز جمعه، شنبه و یکشنبه گذشته در تاریخ مبارزات رهایی بخش ملت ایران یک جنبش اساسی با تشکیل شورای ملی ایران شکل گرفت. این یک آرزوی ملی برای همبستگی و تشکل به منظور حرکت در جهت آزادی مردم کشورمان و استقرار دموکراسی در ایران و برپایی نظام عدالت اجتماعی در سرزمینمان بود. با تأکید بر حساسیت وضع ایران در منطقه ، حکومت استبدادی مذهبی و قانون اساسی واپسگرای آن برای تمرکز قدرت در دست ولی فقیه، برقراری حاکمیت ملت، تضمین تمام آزادی ها با اصل قراردادن قانون حقوق بشر ، تمامیت ارضی ایران، استقرار حکومت دموکراسی.
تا پیش از حرکت شورای ملی ایران، تمام جنب و جوش های سیاسی و اختلاف های عمیق (میان همه مبارزان یا شبه مبارزان، مدعیان دموکراسی و آزادی) تحت تأثیر نوع حکومت در فردای فروپاشی و انحلال استبداد آخوندی بود.
همه طرفین درگیر چارچوبی را ارائه می دادند که فقط و در آن محدوده مشخص از نوعی حکومت بتوانند دموکراسی و اصلاحات و عدالت اجتماعی مورد نظر خود را جا بیندازند. دیدیم که سال هاست این آرزوی آنان میسر نشده و با هم به توافق نرسیده اند. هیچ یک از راه حل ها را نپذیرفته و با آنها مخالفت کرده و در حسن نیت یکدیگر شک داشته اند.
اکنون شورای ملی ایران مشخص کرده است که هرگونه تلاش و کوشش فقط در راه دموکراسی و چگونگی استقرار آن بایستی انجام شود. حقوق بشر به عنوان یک اصل در برنامه آینده ایران منظور گردد و این که هیچ خطری نبایستی تمامیت ارضی ایران را تهدید کند و در چنین شرایطی است که می توان بر اساس رأی عامه مردم آن چارچوب دلخواه برای نوع نظام حکومتی آینده تعیین کنند که برمبنای همان پیش شرط های تأیید شده قبلی باشد.
چنین برنامه ای که شورای ملی ایران برای آینده خود تعیین کرده است به میزان زیادی در تفاهم میان گروه ها و افراد موثر است، به همان میزان هم از تنش و تهاجم عناصر دیگرخواه و فرصت طلب از جهتی و به خصوص از دست درازی های حاکمان کنونی و غاصب ایران، می کاهد. کما این که هم اکنون هم نباید از چشم زخم ها و ضربه ها و نفاق افکنی ها با این گروه های متخاصم ایمن و غافل بود در این عرصه ، مسلم این که مهاجمان به احتمال زیاد دست به ترور و حذف فیزیکی آزادیخواهان نخواهند زد چنان که در طول سال های گذشته بی شماری از مبارزان سیاسی را در خارج از کشور هدف قرار داده بودند، بلکه اسلحه آنان پراکندن گرد مسموم نااطمینانی، شایعه، ترور شخصیت، اتهامات واهی و دست آخر کاشتن تخم بدگمانی و ناامیدی در دل هاست.
مردم ایران، ایرانیان خارج از کشور باید بذر و تخم چنین نفاقی را در دل ها بپوسانند و نهال چنین درختی را که میوه آن تلخ و ثمره آن باز هم ادامه تسلط حکومت اسلامی است، بخشکانند و باران رحمت جنبش ملی ایران را در بوته درخشش آشتی ملی را به همه دل های مأیوس و دلسرد بپراکنند و دست های بی حس از رخوت سیاسی را به ادامه مبارزه قوت بخشند که دست ها را دستی یاری دهد.
گفتنی است صاحبان عقاید و آرای متفاوت – با این که هنوز هم می توانند به شورای ملی ایران بپیوندند – اما در بدو امر و تهیه منشور که تا پیش از این اجلاس نتوانستند و نخواستند نظریات خود را عنوان کنند و در متن تصویب شده بگنجانند، اما شاید که در مراحل بعدی هم افکار دیگری را دنبال می نمایند که لازم است پیروان و دوستداران خویش را به هماهنگی و حتی ائتلاف فرا بخوانند و تشکیل واحد دیگری را بدهند که با توجه به فعالیت سالیان مبارزه آنان، پیداست که به طور مسلم در فروپاشی حکومت اسلامی و استقرار دموکراسی (بدون هیچ پیش شرط برای افکار و فعالیت آزادیخواهانه) با منشور پاریس نیز هماهنگی خواهند داشت و این خود می تواند به مرور زمینه یک همبستگی چند جانبه بزرگ را به وجود بیاورد که موثرتر در پیشرفت آرمان های خود تلاش کنند و به سوی همه پرسی نوع نظام و انتخابات آزاد جهت تعیین اعضای مجلس مؤسسان و تدوین قانون اساسی اقدام نمایند.