چند روز مانده به نوروز، رئیس جمهور امریکا پیام شادباش نوروزی فرستاد. زودتر پیام داد چون قرار بود برای اولین بار به اسرائیل سفر کند و اگر در آن زمان چنین پیامی می داد ممکن بود به مراسم آشتی کنان او با نخست وزیر اسرائیل لطمه وارد آورد. در مقابل رهبر حکومت اسلامی نیز در سخنرانی خود در مشهد به مناسبت نوروز جواب او را داد که این بده و بستان قابل ملاحظه است.
در پیام رئیس جمهور امریکا که قطعاً وسیله «لابی»ها تهیه شده بود ، مشخص نبود که طرف مردم ایرانند یا حکومت. «گاهی به نعل و گاهی به میخ» و در حقیقت مانند حرف کسی بود که از او پرسیدند هندوانه می خواهی یا خربزه و جواب داد «هردووانه»! رئیس جمهور امریکا هم «ما» را می خواست و هم «اونا» را. او در این پیام درخواست مذاکره و صلح کرده و تمایل «لابی»ها را که در دور و بر کاخ سفیدند برآورده نموده بود به این امید که آخوند از خر شیطان پائین بیاید و در صلح و آشتی باز کند. برای حسن ختام پیام از حافظ کمک گرفته و درخواست نشاندن درخت دوستی و برکندن نهال دشمنی کرده بود.
رهبر جمهوری اسلامی ــ که کاملاً از رفتارها و کردارهایش مشخص می شود که «فردی عصبی» است ــ از سفر رئیس جمهور امریکا به اسرائیل و خوش و بش بسیار دوستانه او و نخست وزیر اسرائیل و بلافاصله «آشتی کنان ترکیه و اسرائیل» در همین سفر و «پیام رهبر کردهای ترکیه به طرفدارانش برای صلح و مذاکره با دولت» و شواهدی دیگر، حلقه را به دور خود تنگتر دید وعصبانی شده بود.
سخنرانی او در مشهد کاملاً دو وجه متضاد داشت که در آن می خواست دو گروه رقیب داخلی را راضی کند که خود نشان از ضعف او بود و آنکه دیگر گفته هایش «فصل الخطاب» نیست.
رهبر رژیم گفت: باید به دشمنی با امریکا ادامه داد و در صورت حمله اسرائیل، حکومت اسلامی شهرهای «تل آویو» و «حیفا» را با خاک یکسان خواهد کرد! حرفی که نشان از «عصبیت یک رهبر سیاسی» و در عین حال «خطای بزرگ سیاسی» است که می تواند عواقب وحشتناکی به بار آورد. ضمن آنکه نخست وزیر اسرائیل می تواند ثابت کند که حکومت اسلامی برنامه اتمی و موشک های دوربرد را برای رساندن آذوقه به گرسنگان مسلمان افریقا نمی خواهد! رئیس جمهور امریکا هم می تواند بگوید که من هرچه که می توانستم برای صلح انجام دادم و اگر ناچار به حمله نظامی شدم، راه دیگری وجود نداشت!؟
چنین پیداست که رهبر حکومت اسلامی، «درخواست آشتی» رئیس جمهور امریکا را خوشباورانه حمل بر «ضعف» کرده و سخنرانی تهدیدآمیز او، نشان از همین برداشت غلط دارد. به اضافه اسرائیل همواره گفته است که به مراکز اتمی و نظامی ایران حمله خواهد کرد ــ گرچه این حمله بدون شک تلفات جانی و مالی فراوانی دارد ــ که این موضوع از نظر افکار عمومی جهان قابل مقایسه با این گفته آن هم از طرف یک روحانی که دو شهر اسرائیل را با بیش از دوملیون نفر با خاک یکسان می کنیم، نیست و این همان چیزی است که اسرائیل می تواند به عنوان بهانه و نه نه من غریبم بازی، از آن سود ببرد.
در آخر سخنرانی، رهبر، نظر دومین گروه داخل حکومت را بیان داشت و گفت من با «مذاکره با امریکا» مخالفتی ندارم ولی می دانم که نتیجه ای نخواهد داشت. این گفته در مقابل گفته احمدی نژاد است که گفته بود من خودم با امریکا مذاکره می کنم. این خود نشان آن است که رهبر آنقدر ضعیف شده که به رقابت با رئیس جمهور انتصابی اش پرداخته و در عین حال می داند که این مذاکرات به «نتیجه» نخواهد رسید یا او نخواهد گذاشت که به نتیجه برسد؟!
به نظر می رسد که هم آن پیام و هم این سخنرانی بوی خطر می دهد. رئیس جمهور امریکا به عنوان «برنده جایزه صلح نوبل» می خواهد صلح دوستی خود را به مردم امریکا و جهان نشان دهد تا اگر مجبور به استفاده از زور شد، ایرادی بر او نگیرند. سخنرانی رهبر نیز «بوی خطر» می دهد زیرا علناً و رسماً کشوری را به نابودی دو شهرش تهدید می کند و اگر روزی اسرائیل به ایران حمله ببرد ایراد چندانی بر او نخواهند گرفت؟!
لابی های حکومت اسلامی سعی می کنند که اگر شد کار، به مذاکره و «تضمین امنیت و بقای حکومت اسلامی» بکشد و اگر نشد «فرصت» دیگری برای ادامه برنامه های اتمی حکومت بخرند. امریکایی ها هنوز درنیافته اند که حکومت اسلامی از نظر ایدئولوژی نمی تواند با امریکا «مذاکره و آشتی» کند زیرا تنها برگ برنده او دشمنی با امریکاست که نمی خواهد آنرا از دست بدهد. امریکا سی و چهار سال پیش وسیله کارتر درخت دوستی با حکومت اسلامی را کاشت تا میوه های شیرین آن نصیب آمریکا شود. خمینی نرسیده آن نهال را کند و نهال دشمنی به جای آن کاشت تا ثمره چنان شجره خبیثه ای، بقای حکومت آخوندها را تضمین کند. درختی که امروز ریشه های آن سراسر منطقه را فراگرفته است.
دو «دشمنی» که از هر دوستی برای یکدیگر بهتر بوده اند. حکومت اسلامی همه انگشت های خود را برای هر نابسامانی به طرف امریکا می گیرد و امریکا هم از دشمنی ایران سود می برد و میلیاردها اسلحه به کشورهای دور و نزدیک می فروشد. چه دوستی بهتر از این دشمن می توانست حکومت اسلامی را نگهدارد و چه دوستی می توانست این همه اسلحه برای او بفروشد و سود به بار آورد.
خود ما نیز کم دشمنی با وطنی که مدعی دوستی با آن هستیم نکرده ایم. به دوستانی که با لباس دوستی، دشمنی می کنند، بنگرید. به بعضی از سیاستمداران، احزاب، گروه ها و روشنفکران که عده ای دانسته و گروهی ندانسته و فقط به علت خودخواهی و خود بینی به میهن اشان دشمنی می کنند، نگاه کنید. شاید این شعر حافظ که رئیس جمهور امریکا از آن مدد جست برای خود ما ایرانیان سرمشق خوبی باشد.
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد/ نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد/.