پیامبر جوان عصر دهکده جهانی،از شماره ۱۲۹

by ناصر شاهین پر

اگر به پرسند که پیامبران برای جهان و بشریت، چه کرده اند؟ سخت ترین پرسش است که پاسخ به آن نیاز به کارگیری تمامی توان ذهنی و به علاوه دانش بسیار گسترده ای از تاریخ بشر دارد.

از طریق افسانه ها و اخبار باقی مانده از پیامبران بزرگ مانند زرتشت، بودا ، موسی، عیسی و محمد آن قدر می شود فهمید که راهنمایی آنها به سوی «سلامت زیست» و در نهایت «پاک کردن اخلاق جامعه» و «پرهیز از اعمال خلاف اخلاقی است» که در آن عصر و در آن نقطه ی جهان، ناهنجار شمرده می شده. بدون تردید دستورات و قوانین در محدوده ی شراعین و آداب دین، محدود به منطقه ی جغرافیایی زیستگاهشان بوده و در اکثر موارد، این گونه دستورات نمی توانسته جهان شمول باشد. به عنوان مثال آداب طهارت و حتا پوشش، تحت تأثیر شرایط اقلیمی همان پیامبران بوده است.

برای این که موضوع روشن تر شود، دستورات مربوط به «روزه» در ادیان یهودی و اسلام دارای محدوده ی زمانی در اتکاء به برآمدن و افول خورشید بوده است که در چهار فصل سال می توانسته بین هشت ساعت تا دوازده ساعت را شامل شود.

بنابراین ، این پیامبران حتا نمی دانسته اند که در کره ی زمین مناطقی وجود دارد که طول روز از بیست و سه ساعت تجاوز می کند و یا در دو قطب زمین شب های شش ماهه وجود دارد. بنابراین، این «دستورات تخطی ناپذیر» که با پس و پیش شدن زمانی کم تر از یک دقیقه، عبادات یک مؤمن در خطر ابطال قرار می گیرد. بی خبری و ناآگاهی همین پیامبران از شرایط دورتر از محیط بسته ی زندگانی خود، گواه بر منطقه ای بودن این ادیان می توانسته باشد. همین دستورات دینی زمان شمول هم نمی توانسته باشد. باز به عنوان مثال اولین چیزی که پس از رحلت پیامبران دستخوش تغییرات تدریجی شد، دستورات مربوط به حقوق مدنی و قوانین مجازات بوده است.

به عبارت دیگر : تغییرات ناشی از رنسانس مغرب زمین و انقلابات اجتماعی و سیاسی بزرگ قرن هجدهم و وضع قوانین مربوط به آزادی، انسان، در تفکر و در بیان افکارش، اخلاق را جایگزین تابعیت های بی چون و چرای مذهبی کرد.

اگر انسان قرن بیستم (جدا از استثناها) برای ارتزاق خانواده ی خود، اسلحه به دست نمی گیرد و به صورت نامحدود، دیگران را قتل و عام نمی کند تا بتواند شکم خانواده ی خود را سیر کند، ناشی از تلاش نسل بعد از نسل متفکران جامعه بشری است که به دنبال راه حل هایی می گشته اند که شکل ظاهری زیست انسان، با حیوانات وحشی جنگل فاصله بگیرد.

یکی از بزرگ ترین دست آورد تمدن جدید، قانون مندی و در نهایت تکیه بر اخلاق بوده است که البته هرگز حالت عام به خود نگرفت. زیرا تمامی قوانین جدید بشری برای کم کردن شر انسان و در تلاش مهار کردن قدرت بوده است. تشنگی قدرت (در پاره ای موارد، و در وجود بعضی کسان) سیری ناپذیربه نظر می رسیده و لاجرم در همین عصر و زمانه ی ما عناصری مانند «صدام حسین» و بسیاری از دیکتاتورهای آسیایی و آفریقایی در راه قدرت طلبی شخصی خود، فتنه های عظیم به پا کردند و خون های بسیاری از مردمی که در کناره ی قدرت طلبی آنان به دنبال ادامه ی ستم دیدگی خود بودند، بر زمین ریخته اند.

اما این تشنگی به قدرت به در محدوده ی افراد باقی نماند. این قدرت طلبی در دل حکومت های بزرگ و به اصطلاح پیش رفته ی جهان لانه کرد. و با مهارت تمام در زیر استتار «توسعه دموکراسی، قانون بشر و حمایت از آزادی های مردم جهان» خود را مخفی کرد و به کار خود ادامه داد. در همین حال نیز با پشتیبانی و حمایت مراکز بزرگ صنعتی و مالی و با استفاده از پیش رفته ترین ابزار نوین تکنولوژی، برای تمامی جامعه بشری سرنوشت ساز شد. و برای پنهان نگه داشتن آن ناچار شد تقریباً تمام وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون ها، رادیوها، مجلات و روزنامه ها را تحت کنترل خود در آورد. برای رسیدن به این معنا کافیست بدانید که تمامی شبکه های تلویزیونی آمریکا، انگلستان و استرالیا به چند نفر تعلق دارد و نقش و ارتباط این چند نفر با مراکز بزرگ پولی و مالی جهان چه و چه گونه است.

همیشه افراد خوشباور و ساده ای بوده اند که این پرسش را مطرح کرده اند که: مثلن آمریکا با آن همه ثروت و قدرت چه احتیاجی به درآمدهای اندک «کشورهای کوچک در حال توسعه» دارد؟! از آن رو هم در تمام جنگ های منطقه ای مانند جنگ و قیام و یا عراق و افغانستان و بسیاری نقاط دیگر، یک تصویر واحد از میدان های جنگ در تمامی همان بنگاه های خبر پراکنی منتشر شده است و اکنون این تصویر برای شما بسیار آشناست. یک سرباز آمریکایی یک بچه ی خردسال بومی را در بغل گرفته است.

در حقیقت به جای نشان دادن اثرات بمباران های شهرها، آتش سوزی های ناشی از ناپالم و هزاران فاجعه ی دیگر، ما در تمام جنگ ها، تصویر سرباز آمریکایی را دیده ایم که بچه ای عریان را با نهایت مهر، در آغوش گرفته است.

کار این گونه خبررسانی، از همان بنگاه های خبری که برشمردم. در حقیقت یک چهره ی جعلی و دروغین را از جهان امروز به نمایش گذاشته است. امروزه بسیاری از مردم جهان سوم بر این باور پوچ اند که آزادی و دموکراسی در کشورشان، بدون کمک ها و دخالت آمریکا، میسر نیست. این غول عظیم تبلیغاتی در حقیقت نیمی از مردم جهان را به گمراهی کشانده است.

و از سوی دیگر ماشین جنگی آمریکا، با ویران کردن تمامی زیر بنای اقتصادی عراق، از منبع آب گرفته تا پل روی فرات، کارخانجات، شهرها و روستا را به خاکستر تبدیل کرده و با ساقط کردن صدام حسین و تقسیم قدرت در عراق، منابع نفتی عراق را در اختیار گرفته که اگر توسعه ی سریع استخراج نفت در عراق صورت نگرفته بود. تحریم خرید نفت از ایران عملی نمی شد. این جاست که می بینیم اگر قدرت طلبی آمریکا به دنبال منافع مالی نباشد (که به نوبه ی خود، حرف خنده داری است) تسلط بر منابع انرژی جهان می توانسته یک هدف باشد در ایام جنگ عراق تمامی اخبار تلویزیون های آمریکایی، ارسال دموکراسی به عراق را الغاء می کردند. اما امروز نتیجه ی جنگ عراق بر همگان روشن است.

در این میان یک نفر جوان سوئدی با استفاده از همان تکنولوژی صاحبان قدرت سعی کرده پرده از روی جعل اخبار، پنهان کردن واقعیت و دیگرگون کردن واقعیات توسط قدرت های مالی و قسمتی جهان، به عنوان «وجدان بیدار بشری» ، کار خود را آغاز کند.

به اخبار محرمانه و طبقه بندی شده ی قدرت های بزرگ به طرز مسخره آسایی دست رسی پیدا کرده و بیش از دو میلیون و چهارصدهزار فایل خبری را در سایت خود به نام «ویکی لیست» به مردم جهان پیش کش کرده است.

مراجعه به دو فایل (ویکی لیست) فقط دو فایل، نه تنها تصویر واقعی جنگ و سرباز بچه به بغل آمریکایی را دگرگون می کند، بلکه چهره ی مخوف توحش وسیعی را آشکار می کند که دیدن تمامی فایل، از توان یک آدم معمولی خارج است. اولین فایلی را که از این مجموعه باز کردم و نتوانستم به تماشای آن تا پایان ادامه بدهم، مربوط به سه چهار سرباز آمریکایی بود که به تفنگ های جدیدی مجهز شده بودند. گلوله ی تفنگ، بدون هدف را می سوزاند و از جسد هدف تا چند ثانیه دود ناشی از سوختن بدن متصاعد می شد.

صدای سربازها شنیده می شد که گویا در گوشه ای از خیابان، در بغداد، ایستاده بودند و عابرین غیر نظامی را محض تفریح به گلوله می بستند. وقتی عابر به زمین می افتاد، از سینه و شکمش دود بیرون می آمد و صدای خنده ی ناشی از لذت سربازان، صحنه را پر می کرد. در این فایل من شاهد به زمین افتادن دو سه نفر عابر غیرنظامی عراقی بودم و هنوز نزدیک به پنجاه درصد از زمان «فایل» باقی مانده بود که آن را بستم . زیرا دچار لرزشی تب آلود شده بودم و نفرت از کل جهان امروز تسخیرم کرده بود.

دومین فایل اما تفریح چند سرباز نبود. بلکه یک مأموریت بزرگ و سری یک واحد نظامی بود. به این شرح که یک هلی کوپتر آپاچی در ارتفاع بالا ایستاده بود و دو خبرنگار را که در خیابان پیاده راه می رفتند، هدف قرار داده بود. و لحظه به لحظه با مرکز فرماندهی خود نیز در تماس بود گزارشاتی می داد و دستوراتی می گرفت. تماشاگر این فایل می فهمد که ارتش آمریکا قصد نابودی دو خبرنگار عرب را دارد که هر دو برای خبرگزاری رویتر کار می کنند. علامت هدف گیری درست روی سینه ی یکی از دو نفر قرار گرفت که تصادفاً چند عابر بی خبر از همه جا نیز به آنها نزدیک شدند. وقتی دستور شلیک صادر شد، یکی از دو خبرنگار به زمین افتاد. دومی قدری از مهلکه خود را دور کرد. و به طور تصادفی میان چند عابر دیگر قرار گرفت.

آپاچی به ناچار، با مسلسل شلیک کرد و چند عابر به زمین افتادند. خبرنگار دوم زخمی شد و چون از اصل ماجرا خبر نداشت، که اگر داشت خودش را به مردن می زد، کوره امیدی برای زنده بودنش باقی می ماند. بیچاره سعی می کرد چاردست و پا خودش را به پشت دیوار برساند در همین وقت یک اتومبیل «ون» از آنهایی که سه ردیف صندلی دارد، جلو خبرنگار متوقف شد و دو نفر از اتومبیل پیاده شدند که زخمی را به داخل اتومبیل منتقل کنند هم زمان آپاچی به مرکز فرماندهی اش، گزارش می داد. و بالاخره دستور آتش به اتومبیل صادر شد. و در کم تر از دو ثانیه قسمت جلو اتومبیل سوراخ سوراخ شد. دو مرد کمک کننده و خبرنگار زخمی در جا، جان دادند. اما بدنیست بدانید که آن دو مرد فرزندان خود را به مدرسه می رساندند که دچار چنین حادثه ای شدند. دو بچه ی خردسال در صندلی عقب ماشین، زنده ماندند. در حالی که تکه تکه شدن پدرانشان را شاهد بودند. که بدیهی است تخم انتقام در دل هایشان لانه کرد تا به خونخواهی پدر به جانور دیگری مانند «القاعده» بپیوندند.

امروز همه ی کشورهای قدرتمند جهان آرزو می کنند که «ژولین آسانژ» را به جرم دزدی یا ریپ دختران خردسال روانه ی زندان کنند. و به نوعی او را سربه نیست کنند که مردم جهان از اقدامشان متشکر شوند! اما او با جسارتی باور نکردنی و در زندگی پنهان هم چنان در حال پرده برداری از چهره واقعی و پرمخافت و کثیف جهان امروز ماست.

با این واقعیت تکان دهنده از سیاست حرف زدن، و تفسیر اخبار جهان چه کار مهمل و دیوانه واری است. من به شدت ناامیدم از این که در جهان سیاست نظری بدهم و این نظر، کهکشان ها با واقعیت موجود فاصله نداشته باشد. فقط این را می توانم بگویم که این جوان پیامبر عصر دهکده ی جهانی است. حرفش برای همه ی مردم جهان، قابل شنیدن و فهمیدن است. درست برخلاف پیامبران پیشین که منطقه ای و محدود بودند.

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
sam ebrahimi