دکان «هلال» ماه رمضان و جنجال زاهدان ریایی!

by عباس پهلوان

آن هفته مراجع و آیات عظام از اهالی حوزه مذهبی قم و بعضی از «علمای مذهبی» کوپن بگیر وابسته به نهاد رهبری از طرفی خود «رهبر» یکه و تنها عینهو «تارزان» بیا و ببین که چه قشقرقی برای روئیت «هلال ماه رمضان» راه انداخته بودند و تمام اسباب فسق و فجور/ رصد ماه و ستاره ساخته و پرداخته غربی های کافر را به روی پشت بام ها برده بودند که یکشنبه عید فطر است یا دوشنبه!

انگار که تمام عرش و فرش خدا، تمام دم و دستگاه ملکوت الهی به همین «هلال» باریک ته آسمان بند است و اگر گوشه ای از فتوی آقایان کم و کسری و سائیدگی داشته باشد تمام افتخارات الهی زایل می شود و حضرت باریتعالی از فیض عبادت و یک ماه روزه مسلمانان محروم می ماند و کم و کسری هایی در ملکوت اعلا پیش میآید!؟

صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم

این زهد خشک را خط بطلان به سر کشیم

نذر و فتوح صومعه در وجه می کنیم

دلق ریا به آب خرابات برکشیم!

حتی کار اختلاف میان رهبر و آیات عظام و مراجعی ـ که فتوای «سیدعلی آقا» را قبول نکرده بودند ـ که او «هلال» ماه را زودتر دیده است ـ به شدت شکر آب شد و «رهبر معظم» مثل سردار احمدرضا رادان که با کسی شوخی ندارد!، دستور داده که بلافاصله سایت آیات عظام را گل بگیرند و اگر باز هم یکه زیاد بگویند، توی خانه هایشان به اصطلاح رایج آخوندی «حصر خانگی» شوند، آنقدر که مثل میرحسین موسوی «رگ های پای قلبشان» از «وحشت زندان سکندر» رهبر معظم به هم بچسبد و یا مثل در خانه کروبی هر بچه ننه قمری از سپاه و بسیج روی در و دیوار آن فحشی و لیچار و بد و بیراهی بنویسد!

راستی! مگر یک روز، روزه کمتر یا بیشتر بنده ای که خداوند خلق کرده، به کجای عرش و فرش خدا، برمی خورد؟اصلاً ذات کبریایی چه احتیاجی به نخوردن یا (پرخوری) روزه داران اسلامی دارد و این همه حشو و زواید برای چیست؟ ـ البته و باید به نظمی حتی در کارهای عبادی معتقد بود ـ اما به چه درد بشر امروز، انسان امروز می خورد که دکان داران دین، که برای یک «هلال» بی قابلیت ماه، این همه دست به مردم آزاری خلق خدا می زنند؟ آخر برای یک «هلال ماه» چند تن آیت الله قراضه و فکسنی بایستی نفس مردم را بگیرند؟ به قول شاعر: «برو به کار خود ای واعظ این چه فریاد است؟».

 خدا می داند و بنده خدا که و نه آن آیت الله و امام شهر و زاهد ریایی که میان او که «خدا آفریده» چه دقایقی است که این  حضرات نمی توانند از چند و چون آن سر در بیاورند: ساقی بیار باده که رمزی بگویمت/ از سر اختران کهن سال و ماه نو/.

شکل هلال بر سر مه می دهد نشان / از افسر سیامک و ترک کلاه زو/.

به جای این جنقولک بازی های شرعی ـ که حکومت اسلامی، ماه مبارک رمضان و میهمانی خدا را هم به یک مجموعه عذاب و عزا و بگیر و ببند و نخور و نبین و خفه شو و لال باش، مبدل کرده است ـ هر آدم روزه داری می تواند بر حسب عینیت خودش هلال ماه را ببیند و با خدای خودش باشد مگر این که «آقایان حضرات آیات» بمانند که پس با زهد ریایی خود چه کنند؟: زهدی که آتش «ایمان» مردم را سوزانده و آقایان مثل «آفتابه دار» مسجد شاه ـ که اجازه نمی داد کسی سرخود آفتابه بردارد ـ بگویند: پس من چکاره ام و این دکان دین را برای چه باز کرده ام؟!

غوغای «هلال ماه» است و باز هم شاهدی از عالیجناب حافظ:

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو

یادم از کِشته خویش آمد و هنگام درو

گفتم: ای بخت! بِه خُسبیدی و خورشید دمید

گفت: با این همه از سابقه نومید مشو

تکیه بر اختر شب گرد مکن کاین عیار

تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت

حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو

Comments

Leave a Comment

Archived_issue
مشترک شوید  $1.70 تک شماره 
Free Subscription