می گویند «یهودی» ها در احساس خطر، وسواس دارند، دلشوره دارند، به شدت احساس نگرانی می کنند و چنین حالتی را در مورد «تولید بمب اتمی» حکومت اسلامی، ده، دوازده روزی است که از جانب «یهودیان و دولت اسراییل» بیشتر حس می شود .
مسلم این که خطر اتمی حکومت اسلامی حقیقت دارد ولی تا این حد «واقعیت» اقدام به تولید آن نیست چه برسد به انجام آن علیه کشور اسراییل، که دولت آن، چنین پر سر و صدا بر طبل این خطر می کوبد.
شکی نیست چنان که بارها نوشته ایم «آقا» از سالیان پیش «ویار اتمی» کرده بودند و حکومت زیر نعلین خودشان را مأمور توسعه اتمی ایران کردند که از سابق بر این عروسک آن در ویترین نظام گذاشته مانده بود.
اما این جریان اتم به راه اندازی، بودجه برای تأسیسات آن و چندین میلیارد دلاری برای خرید تأسیسات و فرمول اتم و چگونگی راه اندازی آن از «پدر اتمی پاکستان» ، فرستادن دانشجویان فیزیک اتمی به خارج از کشور ـ اعزام عده ای از آنها به هندوستان به عنوان «تحصیلات دانشگاهی» ـ از آن دوران صدارت اکبرهاشمی شروع شد. هم او بود که گفت با یک بمب اتمی می توان اسراییل را از روی نقشه جغرافیا محو کرد و در اواخر دوران صدارت محمد خاتمی با اختصاص بودجه بیشتری، غنی کردن اورانیوم گسترش یافت تا این که محمود احمدی نژاد در مقام ریاست جمهوری با «درآمیختن سیاست ضد یهودی و انکار هولوکاست» با غنی کردن اورانیوم و تولید بمب اتمی به این تهاجم تبلیغاتی رژیم جنبه رسمی تر و وسیع تری داد.
کیست که نداند که اگر خطر بمب اتمی یک تهدید و حقیقت تلخ است ولی به کار بردن آن یک واقعیت دلخراش تر است که بیش از همه حکومت اسلامی و سرزمین ایران در آتش جهنم واقعی آن خواهد سوخت.
هر چند دولت اسراییل به نوعی در مورد برنامه ریزی بمباران تأسیسات اتمی ایران سخن می گوید که سعی دارد که آن را به صورت یک «واقعیت» دم ِ دست نشان دهد! حال آن که دولت آمریکا و غرب چنین خطری را زیاد باور ندارد و همچنان به گفتگوها پافشاری می کنند و آخرین گفته خانم هیلاری کلینتون بر این مبناست که: هنوز هم «بهترین شیوه» گفتگوست و حل مسأله مشکل اتمی از راه گفت و گو بهترین روش است.
چنان که پیداست تأسیسات اتمی ایران حقیقت غیرقابل انکار است ولی بزرگ نمایی این خطر دور از واقعیت است. اما این که همچنان بهترین روش ـ بعد از این همه سال ـ همچنان گفتگو باشد، بسیار جای تردید دارد و به ادامه سختی و مشکلات مردم ایران، افزایش میلیونی بیکاری، و تعطیل مراکز صنعتی و سوخته شدن زمین های کشاورزی و فزونی نابسامانی های اجتماعی می افزاید.
در این میان چنانچه تجربه شده، بیرون راندن حکومت اسلامی از مراجع و مراکز و جایگاه های جهانی بهترین شیوه است به طوری که رژیم ـ علیرغم صحنه سازی اجلاس عدم تعهدها در تهران ـ به طور کامل در انزوا قرار خواهد گرفت. همچنان که زمانی مشاهده کردیم با خروج سفیران دول غربی از تهران ـ در اعتراض به فتوای قتل سلمان رشدی ـ هنوز درس عبرتی برای حکومتیان در تهران است که حتی اجلاس پرخرج کشورهای عدم تعهد نتوانست آسیب و صدمه آن چنان حرکت سفرای اروپایی و انزوای تهران را، ترمیم و مرمت کند.
بلاشک اگر همان زمان همراه با خروج سفیران دول غربی، دفتر سفارتخانه های جمهوری اسلامی هم ـ مانند مورد اخیر آن در کانادا تعطیل می شد ـ بهترین روش مقابله با خودکامی های حکومت اسلامی در مورد «مسأله اتمی رژیم» بود و هم چنین متوقف کردن نقض مستمر و فاحش حقوق بشر در ایران و فجایع جنبی آن که در اعدام های لاینقطع انجام می گیرد.
مسلم این که آمریکا و سایر کشورهای غربی (چنان که انگلیس و کانادا) هم به زودی به این نتیجه رسیدند که اصرار بر گفتگو خشک و خالی (به گفته وزیر خارجه آمریکا) «بهترین روش» نخواهد بود. همچنان که اصرار بر تحریم هر چه سخت تر و شدیدتر، هم باشد ولی ـ که در هر حال برای رژیم قابل انعطاف تر و تحمل کردنی تر خواهد بود.
حکومت اسلامی را باید مجبور کرد که به کلی از جامعه جهانی قطع امید کند و به روابط با تعدادی از همین دولت های بی ربط و مفتخور در اجلاس تهران، مماشات کند و یا به کلی روش سیاستگذاری های حکومتی خود در ایران و جهان تغییر دهد که به قول معروف «توبه گرگ ، مرگ است» و دول غربی می توانند اقدام در این زمینه را به دولت آمریکا (از هر حزبی که باشد) به راحتی بقبولانند.
در همین حال ایرانیان خارج از کشور می توانند به فشار برای حذف جمهوری اسلامی از جامعه جهانی و مراکز بین المللی و بیرون راندن نمایندگان حکومت اسلامی از کشورهای جهان نقش اساسی داشته باشند. ایرانیان در کشورهای خارج از امکانات وسیعی برخوردارند که می توانند در هفته یا دو هفته یک روز را بنا به «اعتراض علیه رژیم سفاک آخوندی» قرار دهند و از دولت های غربی در اروپا بخواهند که نظیر کانادا این انبار مهمات و لانه های جاسوسی را ببندند و اراذل و اوباش حکومت را از کشورهای جهان لااقل از اروپا ـ و همه کشورهایی که همسو با سیاست دول غربی هستند ـ بیرون بیندازند. ایرانیان حتی می توانند به طور موقت دست به تصرف سفارتخانه های جمهوری اسلامی بزنند و برای مأموران آن مزاحمت هایی ایجاد کنند که با تمام حقوقی که می گیرند، از ادامه فعالیت در این کشورها مستأصل شوند!